دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اعتراف میکنم

  106883

اعتراف می کنم وقتی 5-6سالم بود تو چایی تف میکردم تا زود تر سرد بشه ابتکار عمل حال میکنی.
(دله دیوونه هم خودتی,عفت کلام داشته باش)

  106859

اعتراف میکنم واسه شروع ترم جدید لحظه شماری میکنم ، ولی چاره ای ندارم ، برای ارج نهادن به هویت ترم بالایی بودن خودم مجبورم چند جلسه ی اول رو غیبت کنم!!!!!!!!!

  106856

اعتراف می کنم وقتی آبجی کوچیکم دندون درآورد همون موقع پدرم هم دندون مصنوعی گذاشته بود. وقتی مامانم آش دندونی را داد که ببرم برا همسایمون من مناسبتش رو نمی دونستم وقتی از پرسید این آش دندون برا چیه؟ آبجیت دندون درآورده؟؟ گفتم نه بابام دندون مصنوعی گذاشته، اونوقت همسایمون خیلی خندید من نفهمیدم چرا؟
بعدها فهمیدم چه سوتی دادم :))

  106855

اعتراف میکنم وقتی بچه بودم قلک پلاستیکی که میخریدم بعد دو روز با چاقو پارش میکردمو دوباره با پولش یه چسب میخریدمو دوباره میچسبوندمش و.................. همینطور ادامه داشت......:))

  106854

باید بگم که من در بین همه فور جوکی ها در روز عجیب تری به دنیا اومدم
با افتخار میگم متولد 30شهریور هستم!!!
همیشه وقتی تولدم میشه ماتم و عزا میگرفتم که فردا یا پس فردا باید برم مدرسه!!
ولی دیگه امسال سال اخره!! کنکور و که دادم برا تولدم همه رو دعدت میکنم
خخخ

  106822

اعتراف میکنم هر روز تو خونه جنگ داریم سره این که کی آشغال ها رو ببره پایین !!!!! اصلا آدم زورش میاد !!!! تازه آخرش هم دعوا میشه مامانم میگه خودم می ببرم که منم غیرتی میشم میگم نه بده خودم می برم . یعنی آخر همه دعوا بازم من باید ببرم !!!!!
لایک = منم یکی مثل تو

  106569

اعتراف می کنم که وقتی کوچیک بودم شبا فک می کردم که صدای جیرجیرکا از ستاره هاست.

  106568

اعتراف میکنم ی بار با دوستم رفتم کفش بخرم فروشنده گفت سایزتون چنده منم تو فکر بودم یهو تو دهنم اومد وزنمو گفتم.!گفتم47یارو زد زیر خنده گفت خانم مطمئنین بهتون نمیاد.این سایز وجود نداره! کلی آبروم رفت دوستمم انقد خندید کبود شد. دیگه از دم اون مغازه ردم نمیشم.شمام اینجوری سوتی میدین؟لایک=بله

  106552

اعتراف میکنم بااینکه خیلی ابروبره!بچه که بودم توراه خونه یه بازی میکردیم که وقتی ازروسنگ فرشارد میشیم نبایدپامون روخط هاش میومد.عاغابه من گفته بودن اگه پاتوگزاشتی روخط میسوزی منم فک کرده بودم اگه پاموبزارم روخط یه انفجاری چیزی رخ میده میرم روهوا!!!!!این بودکه تاچارم دبستان.وقتی میخواستم ردشم حواسم بود که پام روخط هانگیره!حالاجالبه هنوزم میترسم پام روخط بیاد!!چیکارکنم خو؟بچه بودم...

  106551

وقتی بچه بودم وبادخترخالم بازی میکردیم.بهم یه جایی اخرباغونشون میداد میگفت اون جاسُک سُکه!اعتراف میکنم(باخجالت)فک میکردم سک سک یه موجودیه که اگه برم اون جامیخوره منو!واسه همین همش میباختم!چون نمیرفتم سک سک کنم...اوسکولم خودتونید...

  106543

یبار عجله داشتم ماشینمو به خاطر پارک ممنوع برده بودن بعد منم رفتم کنار خیابون منتظر تاکسی شدم به هر تاکسی میگفتم انقلاب چپ چپ نگام میکرد بعد یه ربع واستادن یه تاکسی واستاد گفت:اقا مسیرتون کجاست؟گفتم:انقلاب،گفت مگه اینجا میدون انقلاب نیست؟

  106542

اعتراف می کنم قبل از اینکه عضو 4جوک بشم فکر می کردم اون عددی که بالا میاد شماره ی کسیه که با موبایل فرستاده.
لایک:وای وای وای وای
لایک:چقد خنگی
لایک نکنید آبروم رفت

  106525

اعتراف میکنم بچه که بودم تلویزیونمون سیاه سفید بود میخواستم رنگیش کنم برداشتم با اب رنگ صفحشو رنگ کردم یه همچین مبتکری بودم من

  106497

اعتراف میکنم تو خونه وقتی مامانم باهام کار داره اسم همه خواهرام و داداشام رو میگه جز من، اخرشم یادش نمیاد فحش میده!!!همه این جورین یا فقط مامان من اینطوریه؟؟؟

  106493

اعتراف میکنم بچه ک بودم....وقتی میرفتم حموم:
همه کیسه ها و شامپو و صابون و....
میذاشتم دم چاه...آب رو باز میذاشتم
کف حمومو صابون میزدم دوتا لگن کوچیک میذاشتم زیر پام...موج سواری میکردم....!
:-|:-|:-|:-|:-|:-|:-|:-|:-|:-|:-|:-|:-|:-|:-|
چیه؟!
امکانات نداشتیم خو!