دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

فانتزی من اینه

  42453

یکی از فانتزیام اینه که درس تنظیم خانوادمو با ۹ بیفتم
تا خانوادم باورشون بشه که من تو خط این خاک بر سر بازی ها نیستم

  42441

یکی از فانتزی های خونوادگیم اینه که شب خیلی دیر وقت تلفن بی سیم رو بردارم آروم به مامانم نزدیک بشم بعد یه هو دکمه خاموش رو بزنم و گوشی رو بذارم در گوش مامانم بگم بیا شماره آبجی رو گرفتم الان بوق می زنه باهاش حرف بزن...
...وای چرا من اینطوری شدم ...
من قبل از لو رفتن سر کاری :)))
من بعد از لو رفتن سر کاری :)))
مامانم قبل از فهمیدن سر کاری :O
مامانم بعد از فهمیدن سر کاری :(

  42418

یکی از فانتزیام اینه که بدون خوف و ترس برم دس به اب (گلاب به روت)!!واااااااااااااالاااااااااااااه
دیروز رفتم اضطراری در حال تفکر به نخبه بودن خودم و ... که یهو یکی از بغل داد زد اه اه الودگی صوتی در این حد، خفه شدم( قابل توجه: من نمیدونم گوش چه ربطی به حلق و بینی داره یعنی فقط تصویری رد نشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟!)
به سرعت نور چسبیدم به سقفا ...اشکم دراومده بود.من نمیدونم مشکل از دیواره از همسایس یا از منه!! هیچی از دیروز داداش کوچیکرو خر میکنم به هوای دختر همسایه میفرسم زنگ بغلی رو بزنه سرشو گرم کنه تا من دو دیقه بدو بدو برم دس به اب!
همچین حجب و حیایی دارم منا!!!! بلاگرفته موش نخوره منو:)))))))))))
خلاصه هواستونو خوب جمع کنید زمونه بدی شده. نچ نچ نچ

  42396

یکی از فانتزیام اینه دارم تو خیابون راه میرم ... یه موتوری بیاد کیفمو بزنه... منم جیغ و دادکنم دزد...دزد... بعدش یه پسره از دور نزدیک بشه... از نگاش بخونم بگه رو من حساب کن ... منم یه دل نه صدل عاشقش شم... بعدش بگه واسه خودتون این کارو نکردم آخه از منم دزدی کردن... گفتم کیف تو رو هم بگیرم خوشحال شی...!!!!

  42395

یکی از فانتزیام اینه که برای چند سال برم خارج و روی وسایل خونه‌ام پارچه سفید بکشم....
وقتی برگشتم بتــکونمشون و خـــاک باشه منم سریع تو گردو غبار محو بشم!!

  42390

شما هم ساعت برناردُ یادتون میاد؟؟؟ همونی که وقتی کوکش درمی آورد زمان جلو نمیرفت
از همون موقع تا الان یکی از فانتزیام این بوده که یدونه از اون ساعتا داشته باشم
مخصوصا سر امتحانا خیلی کاربردیه لامصب

خخخخخخخخخخ

  42279

*************(علامت اختصاصی abas_m223)
یکی از فانتزیام اینه که تو ماشینم باشم ببینم پسره با دوست دخترش وایستاده کنار خیابون ... یهو کرم درونم زنده بشه کنار پاشون ترمز بزنم ...رو به دختره داد بزنم ... دیگه به من زنگ نزنیا...این بود اون دوست دارم هایی که بهم میگفتی؟برو گمشو با این با این سلیقه تخیلیت....
بعد گازشو بگیرم و برم ....(آره مریضم)
بعد همینجور که با لذت دارم میرم یهو ترمز ماشینم ببره و مجبور به لایی کشیدن بشم یهو یه کامیون از روبرو بیاد من از ماشین بپرم بیرونو پرایدم بخوره به کامیونه و کامیونش خورد خاکشیر شه,لامصب پرایده آ! بعد همینجور که رو زمین افتادم یه نیسان گوجه ای رنگ از روبرو بیاد سمتم که منو له کنه منم هی دکمه ناپدید شدن در افق رو مثل بقیه بزنم اما کار نکنه نیسانه بیاد لهم کنه بمیرم و درس عبرتی شم واسه بقیه که دو کفتر عاشق رو ازهم جدا نکنن .
لامصب هر کاری می کنم آخر فانتزیام قهرمانانه زنده بمونم نمیشه!
دکمه افق کصافط

  42026

یکی از فانتزیام اینه که تو المپیک با ناداوری حذف شم.اون موقع هر چی فن و تکنیک که یاد گرفتم و نگرفتم رو داور مسابقه اجرا کنم بعدش بشینم وسط زمین مسابقه اجازه مسابقه های بعدی رو ندم!!! ای حال میده

  41977

عاغا یکی از فانتزیام اینه که برم تو یه عروسی
موقعی که عروس می خوادبعله بگه یهو از وسط جمعیت داد برنم: نــــــــــــــــه باهاش ازدواج نکن. من هنوز دوستت دارمممم....بعد فامیلای دوماد جنازمو ببرن سمت افق :)))))

  41862

یکی از فانتزیام اینکه یه روز ببینم دارن یه دختررو اذیت می کنن من برم نجاتش بدم همه رو لت پار کنم بعد کتمو بدم بپوشه بعد بلند شه تو چشمام نگاه کنه بگه:اسمت چیه؟ منم یه نخ سیگار از تو کتم در بیارمو بکشم بعد بگم :اه بعد بزنم تو صورتش وقتی برگشت ببینه من نیستم دستاشو ببره بالا بلند داد بزنه:خدا...
من:)
دختره:(
فانتزیام:)
سازمان حمایت از عقب افتادگان:/

  41775

یکی از فانتزیام اینه که تو ماشین پورشه ام نشسته باشم و واسه خودم صدای موزیک بالا گوشیمم هی زنگ بخوره و جواب ندم و تو خیابون همه نگاشون جذب ماشینم باشه تا این که میزنم کنار و پیاده میشم همه از حسودی چپ چپ نگام میکنن و لی من برام مهم نیست...

  41733

یکی از فانتزیام اینه که فوتبالیست تیم ملی بشم .فینال جام جهانی در ضربات پنالتی آخرین پنالتی زن من باشم و با تمام وجود ضربمو بزنم اوج آسمون دستامو بذارم رو سرم و بگم آه.....ای حال میده.....تاریخ ساز میشم

  41516

آخی...
یکی از فانتزیای مامانم اینه که بیاد تو اتاقمو ببینه مرتبه D:

  41325

یکی از فانتزیام اینه دکتر بشم ...
بعد سر عمل جراحی وقتی به دستیارم ...
هی میگم پنس ، چاقو ، تیغ و اینا ...
ی دفعه وسطش بگم مااااچ ... ببینم چیکار میکنه ... :)))

  41251

یکی از فانتزیام اینه که دکتر بشم بعد تو فامیل هر دهه هشتادیی که اذیت کرد منو بهشون نشون بدن بگن اگه بازم اذیت کنی میدم خانوم دکتر امپولت بزنه ها.....