تاریخ انتشار : بهمن 1391
یکی از فانتزیام اینه دارم تو خیابون راه میرم ... یه موتوری بیاد کیفمو بزنه... منم جیغ و دادکنم دزد...دزد... بعدش یه پسره از دور نزدیک بشه... از نگاش بخونم بگه رو من حساب کن ... منم یه دل نه صدل عاشقش شم... بعدش بگه واسه خودتون این کارو نکردم آخه از منم دزدی کردن... گفتم کیف تو رو هم بگیرم خوشحال شی...!!!!