دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  78595

عاغا شماره مخاطب خاصم رو گرفتم اشغال بود،
بهش اس دادم چرا انقدر اشغالی؟
بعد از چند دقیقه اس داد آشغال خودتی کصافط
الانم هرچی زنگ میزنم جباب نمیده؟ میشه راهنماییم کنید؟عایا؟

  78572

عاغا یکی از صحنه های اکشنی که امروز تو خیابون دیدم یعنی یه چیزی تو مایه های سینمای خالیوووود بودشا یارو با پیکان بله با پیکان از دست پلیس راهنمایی رانندگی فرار میکرد هیچی دیگه خیلی راحت پلیس دستگیرش منم در اون لحظه ازکنار اونا رد میشدم ویه لبخندتلخی زدم وداشتم میرفتم که تو افق محو بشم که یکی گفت عاغا کجا میری افق دیگه خز شده همه چی گرونه اونجاخونه مونه پیدا نمیشه جای خواب نیست هیچی دیگه بیخیال افق شدم وبه راه خودم ادامه دادم...
لایک:به خاطر سینمای خالیووود

  78558

معلم فیزیکمون داش درس آسانسورها رو میداد . میگفت اگه فردی با 90کیلو وزن تو آسانسور باشه و آسانسور با 1متر بر ثانیه به سمت پائین حرکت کنه وزن اون فرد چقدر میشه . خلاصه عددا رو گذاشتیم تو فرمولو وزن یارو رو به دست آووردیم .
این بار گفت : حالا میخوام سختش کنم . اگه فردی با 140 کیلو وزن با سرعت 20 متر بر ثانیه به سمت بالا بره حالا چه اتفاقی واسه فرد میوفته .
تو اون گیریویری یههو گفتم خوب معلومه سر یارو از تو ...ش در میاد
بعد از چند ثانیه کلاس مثه بمب ترکید . معلممون هم منم از کلاس انداخت بیرون .
خدائیش شما بگید ......... 20 متر بر ثااااااااانیههههههههههه . . . . .اونم به سمت بالااااااااااا ....

  78553

سلام دوستان
////////////مهندس مملکت /////////م؟ک؟//////
یه خاطره بازم از دوران دانشجوی
من عادت دارم هر چند وقت یه بار یه (چی تیکه کلامم میشه)
حالا یا خودم میسازم یا از تو فیلما الگو برداری میکنم
قابل توجه بچه های فیلم قدیمی بین تیکه کلام ما شده بود(( قربونت برم ویتامینه من ))ت((و دالاهو میدونم میدونم میدونین ))
(( خلاصه ما یه روز دیر مون شده بود سر کلاس طراحی معماری که یه استاد ابوس داشت
خلاصه رسیدم دانشگاه دیدم به به 30 دقیقه ای گذشته گفتم بی خیال سرمو عینهو یه ادم ((اون که فکرشو کردین خودتونین )))درس حسابی میندازم پایین میرم //سر کلاس// اقا رفتم سر کلاس که استاد گفت/// چرا حالا چرا این قدر دیر اومدی ؟/// که یه دخترا یه دفعه گفت استاد طفلی گناه داره خواب بوده تا حالا //
که یه دفعه من به نشانه تشکر(( زپرشک)) از دهنم پرید با لحن خاص گفتم (قربونت برم ))که کلاس رفت رو هوا نامردا نزاشتن (ویتامینشو )بگم
خلاصه استاده هم خندش گرفته بود شدید
اینا همه به کنار دختر تا یه مدت سریش بود فکر کرده بود ووافعا خاطرشو میخام
بعضیا دیوانه انا
جیغغغغغغغغغغغغ هوررررررررراااااااااااااااااااااااااا
مهندس مملکت

  78550

سلام دوستای گلم ؟//////////////مهندس مملکت ///م؟ک؟////////
((( بخونین با حاله))99
؟///اقا تازه کاردانی قبول شده بودم ؟؟/
بابام گفت(( پسر گلم میخام از اولش قدماتو محکم برداری وزودی به مراحل بالای زندگیت برسی)) ما هم گوش کردیمو //
کت شلوار خشگلمو پوشیدمو تیپ زدمو رفتم دانشگاه
خلاصه کارای عادی ثبت نامو انجام دادم /
موند تاییدی معاون اموزش طبقه دوم اقا ماهم داشتیم
پله های ترقی رو زود میرفتیم بالا که یه دفعه صدای مثل(؟// زرت زارت پوک یه کوفتی تو این مایع ها در اومد /
(((00بله خشتک شلوارم پاره شد))) گردن بی صاحبو 360 درجه چرخوندم الحمدلله هیشکی نبود سریع کتمو در اوردم بستم به کمرم که معلوم نباشه اومدم که بیام واس خونه شلوارو عوض کنم ؟/حراست پدسگ گفت اقا بیا اینجا ببینم ///گفتم جان با منی ؟//گفت چه تیپیس زدی زودی کت تو درست کن/ حالا ما هم موندیم جلو چندتا دختر پسر توی سالن چیکار کنیم اینقدر دس دس کردم که نزدیک بود(( همشون شروع کنن به رقص))اقا تو گوش مردک گفتیم چی شد که یه دفعه گفت هههههههههههههههههههههههههههه هاررررررهارررر هارررر (خشتکت پاره شدس))) که سالن رفت رو هوا
دقیقا یه لحظه تبخیر شدم سریع هم تقطیر شدم رفتم رفتم تو کفشور
حالا هی بیاین از شکست عشقیتون بگین
از بدشانسیو ضایع شدنتون بگین
اخه ادم این قد بدشانس(( ولی مهندس مملکت کم نمیاره که
حالا به افتخار(( خودتون)) (من )بغل دستیتون ((خانم صادقی ))بزن دس قشنگ رو جیغغغغغغغغغغغ هورررررررررررررررررا سوتیا سوتیا
مهندس مملکتیم دیگه

  78546

تو شهربازی بودیم بلوتوثمو روشن کردم دیدم یه عالمه شماره اومد.
به یکیشون که اسمشو نوشته بود یاشار اس ام اس دادم: منم دوستت دارم عزیزم
طرف زنگ زد جواب ندادم! اس ام اس داد: تو کدوم یکیشونی؟
فهمیدم منو با یکی دیگه اشتباه گرفته
گفتم همونی که داشتی با چشمات میخوردیش
چندتا سوال پرسید منم از خودش اطلاعات میگرفتم و جوابشو میدادم
مثلا میگفت چندسالته گفتم هنوز یاد نگرفتی سن خانومارو نپرسی. به نظرت چند بهم میخوره گفت 23 گفتم نه 21 سالمه
خلاصه نزدیک یک ساعت پیام میداد منم جوابشو میدادم دیگه آخر شب بود حوصلشو نداشتم گفتم شارژم تموم شد شب بخیر. یدفه دیدم دوتومن شارژ به خطم انتقال داده و نوشته ببخشید اگه کمه عزیزم
شب گذشت فرداش منم سرم شلوغ بود و هزارتا کار داشتم. اینم بدجور پیله کرده بود. هرچی بهش میگم به پیر به پیغمبر من پسرم مگه باور میکنه! حتی باهاش صحبت کردم میگفت نه تو خودش نیستی گوشی رو بده به خودش
گفتم بخدا من خودم داشتم جوابتو میدادم شمارتو از رو بلوتوثت برداشتم
گفت: من کار ندارم اصلا پسر باش. اونی که دیشب با من حرف میزد هرکی هست من دوسش دارم . . .
حالا بیا درستش کن ...!!!!

  78534

امروز به یه دختره تیکه انداختم...
خوب که دقت کردم، دیدم پسره!
خیلی افتضاح شدف مخصوصا وقتی دیدم خوشش اومد...

  78516

یـیـار وقـتی دوم راهــــنمــایی بــودیـم،،مــارو از طــرف مـدرســه بــرده بــودن مــشهــد
مــنم توی این اردو بـا یـکی از دفــتردارای مــدرســه نــقش ِ آشــپزُ داشــتیم^_^
یـه شــب توی یـه دیـگ نسـبتـأ بـزرگ بــرای بــچه هـــا سـوسیس سـیب زمـینی درسـت کرده بودیـم(: خیلی زیاد بودیم
دیـگ رو هــم گـذاشــته بودیــم روی اجــاق وسـط آشـپزخـونـه،کـف ِ آشـپزخونــه أم سـرامــیک بــود ،آبـم بـاز کـرده بـودیـم زمـین خــیس شـده بــود^_^
بــعد غــذا آمـــاده شــده بـود خـواســتیـم دیـگُ بـرش داریــم بـبریــم تـا مـعاونــا تـقـسیم کــنن بـچه هـا بـخورن..
نــمیـدونم چــی شــد اوســگول دفــترداره اومــد از زیـــره اجــاق بــگیره بــکشتش اونــور یــدفـــه دیــگه چـــپ کــرد سـوسـیس سیب زمینیــا پــهن شــدن وســط آشــپز خونه (:
زمــینشــم خـــــــیـــس اوه اوه اوه(:
گــفتـم:یا خـــداااا!بــدبــخت شــدیم!!چــیکار کردی قــربــانی(اسمش)؟؟؟
دفــترداره:اوه اوه بــدو جــمع کــن تـا هــیشکـی نـدیده،،زود باش الان بــچـه هــا مــیان!!!
مــن:چـــــی؟؟؟بــریز آشــغالــی بــره بـابا!!کـثیفـه مــریض مــیشن بـچه هــا
دفـترداره:چی چیو بـریزیمــش آشـغالی؟پـس چی بـدیم بـه بـچه هــا؟؟؟اگـه بـفهــمن بـاید از جــیب خــودم بـرای بـچه هــا غــذا حـاضـری بــگیرم،دمــت گـرم بـیا جــمعـش کـنیم زمــین تـمیزه چـیزیش نــیس کـه!
مـن:بـــَ رَ بــَ بــَ ...مــن نــمیخــورم ایــن ُ ، کــفش خــودم کــثیف بـود صـد بـار از آب کـف ِ آشـپز خـونـه رد شــدم!!!بـریز بـره گـناه دارن بـچه های مـردم!!!
عـــاقــا خــلاصــه قــول داد بـرای خــودم و خــودش غــذا حـاضـری بــگیره
سـوسـیس سـیب زمــینی رم جــمع کـردیم(خـیسه خالی شده بود به قرآن^_^) بـردیم دادیــم بـچه هــا خــوردن:))))
یــنی بـچه هــا آی حـــال کــرده بــودن بـا غـــذاهه،،آی حـــال کــرده بــودن:))
اصـــن یــادم مـیوفـته زمــینش چـقد کـثیف بـود حــالم بـد مــیشــه اوووووق (:

  78508

یه روزبا پسرخالم داشتیم میرفتیم خونشون تو تاکسی نشسته بودیم(خیلی فشرده) گوشی پسرخالم زنگ خورعاقا ایشون دو ساعت کشید که گوشی و از جیب مبارک دربیاره !هیچی دیگه تا گوشی و در اورد بلافاصله یه پس گردنی بهش زدم
پسرخالم دراون لحظه@@@@(اینا چشماشن که چهار تا شدن)
بهش گفتم مگه مجبوری خوو یه glxبخر که براحتی از توی جیب در بیاد هیچی دیگه قانع شد...
لایک:glxبه راحتی ازتوی حیب درمیاد وبه راحتی توی جیب جا میشه!!!

  78504

اگه دروغ میگم گوشی آیفون 5 داداشم تو حلقم.
یادتونه چندین سال پیش یه برنامه کودک نشون میداد به اسم دوقلوها
این دو تا دست هم و میگرفتن بعد یه نور افسانه ای از دستشون میومد بیرون و خیلی قوی بود
هیچی عاغا میخواستم بگم منم اون موقع خواهرم و میبردم مغازه بقالی بعد هر چی دستش و میگرفتم تا جنسهای بقالی بره توی خونه ما اون نوره تولید نمیشد.
نمیدونم چرا کار نمیکرد؟؟؟

  78487

باور کنین راس می گم:
.
.
.
.
خالم خونه مون بود داشتیم حرف می زدیم داداش کوچیکم که یکی دو سالش بود تو اتاق خواب بود در اتاقش هم باز بود یهو باد زد ، خالم ترسید در بسته شه داداشم از خواب بپره دوید طرف در ...
پق ... پق
پق اولی صدای در بود که بسته شد پق دومی هم صدای خالم بود که عین کارتون تام و جری چسبید به در.
درو که نتونست نگه داره هیچ...
خودشم که له شد هیچ...
داداشمم ماشالا توپ تکونش نداد و خواب موند.

  78480

سه سال پیش خیلی کامپیوتر بازی می کردم...
یه روز مادربزرگم زنگ زد به مامانم و گفت که پسرعموی بابام فوت کرده(خدا بیامرزدش)
حالا بابامم بالا پشت بوم بود....
مامانم گفت: وهاب برو خیلی اروم خبرو به بابات بگو....
منم وسط بازی بودم سریع رفتم بلند به بابام گفتم بابا ، بابا پسرعموت مرده....
بیچاره بابام داشت سکته میکرد.....

  78475

یه بار رفته بودم کافی نت خواستم به صاحب مغازه بگم کارم تموم شده !
حواسم نبود یهو داد زدم آقا من پیاده میشم !
بعده چند لحظه کل کافی نت رفت رو هوا . . .
منم اومدم پول و بدم از خجالت در برم که طرف گفت : داداش دلمونو شاد کردی نمیخواد پول بدی
:((

  78469

رفتم تو اسپرتیه چند تا تی شرت بخرم
خودش میگه این جنسا جدیده جدیده .. همین هفته واسم رسیده از ترکیه..
من : این جنسش خوبه دیگه ؟؟؟
یارو : معلومه که خوبه؟؟ نگا .. یکیشو خودم دارم 3 ساله میپوشم
من : مگه نگفتی جدیده ؟؟ پس یعنی چی 3 ساله میپوشی؟"؟
یارو : تو این جنس رو ببر ؟؟ من مطمئنم ماه دیگه هم میآی ؟؟
من : (*_&)
کارلوس کی روش : (^_%)
شانگهای چین : (^_^)
فرار مهدوی کیا ؟؟؟ و توی دروازه ؟؟ گل گل ؟؟ دس دس ؟؟ هورااااااا

  78459

شما یادتون نمیاد یه مسترابایی بود بصورت ذوزنقه

خودش اینجا بود سوراخش نزدیک هسته کره زمین

لامصب خیلی ازشون میترسیدم :|