تاریخ انتشار : خرداد 1392
باور کنین راس می گم:
.
.
.
.
خالم خونه مون بود داشتیم حرف می زدیم داداش کوچیکم که یکی دو سالش بود تو اتاق خواب بود در اتاقش هم باز بود یهو باد زد ، خالم ترسید در بسته شه داداشم از خواب بپره دوید طرف در ...
پق ... پق
پق اولی صدای در بود که بسته شد پق دومی هم صدای خالم بود که عین کارتون تام و جری چسبید به در.
درو که نتونست نگه داره هیچ...
خودشم که له شد هیچ...
داداشمم ماشالا توپ تکونش نداد و خواب موند.