دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  35148

اوناى که بچگيشون رو با ميکرو گذروندن بخصوص اونايى که با قارچ خور و بمب گذار حال ميکردن
پرچم بالا.!.!.!

  35139

خدا شاهده که دروغ نمیگم،اصلا شیر سماور تو حلقم اگه دروغ بگم.اول راهنمایی بودیم و فکر میکردیم بزرگ شدیم!ی روز مونده به روز معلم پول گذاشتیم به تعداد بچه ها تخم مرغ خریدیم...خلاصه روز معلم ما بودیم و ی سطل تخم مرغ که ناگهان گفتم:....هر کی تخم مرغ نکوبه به تخته،چشتون روز بعد نبینه کل کلاس رو بوی گند برداشته بود و تخته سیاه تبدیل به تخته زرد شد!خلاصه معلم وقتی اومد صحنه رو دید ناظم رو صدا کرد اونم اول همرو توپ کتک زد بعد گفت لخت شید با زیرپیرهناتون کلاسو بشورید.۵نمره هم انظباط قرار بود کم شه که نشد.

  35132

چند وقت پیشا داخل تاکسی پشت چراغ قرمز بودم.وقتی چراغ سبز شد دیدم اونورتر یه ماشین(راننده خانوم) دنده رو خلاص کرد ماشین خورد به ماشین پایینی(یه مقدار سربالایی بود) بعد زد تو دنده گاز داد خورد به ماشین جلویی دو باره نمیدونم دنده عقب گرفت یا خلاص کرد خورد به ماشین پشتی بعد دوباره زد تو دنده گاز داد خورد به ماشین جلویی...
دیگه من تا همینجاشو دیدم تاکسی حرکت کرد رفت و دیگه نفهمیدم چند بار دیگه عقب جلو شد!
به نظرتون سالم به مقصد رسیده؟

  35130

مادرم ميگه بچه مردم زبون باز ميكنن ميگنن بابا مامان ولي من گفتم قوقولي قوقو
واقعا چرا نكه مادر پدر واقعي من مرغ و خروسن

  35126

سیبیل بابام بچرخه اگه دروغ بگم!دیروز تو ایستگامترو طالقانی بودم داشتم از دانشگاه برمیگشتم تو فکر وخیال تیکه های اون روز کلاس حسابداری بودم که دیدم دوتا دختر اونورتر وایسادن دارن بهم میخندن!نگو منم حواسم نیس دارم زوری بلیط اعتباری رو از تو ااون سوراخ رد میکنم!هیچی دیگ اومدم درستش کنم زل زدم تو چششون و قه قه مثه دیونه ها خندیدم بعدش انگشتمو گذاشتم رو لبم شروع کردم: بیل بیل بیل بیل دختره:آخی بیچاره دیوونه بود کاش بش نمیخندیدیم،چقدم خوش تیپه اصلا بش نمیاد!خداروشکر خطر رفع شد سوتی حساب نشد

  35122

مادرم تو خونه داد زد و گفت كدوم الاغي ميوه خورد ظرفو نشست من:بابا بابا
مادرم:|
پدرم:((((
من:)))

  35114

یبارم به دعــــوت دوستان تو یه همایش شرکــت کردم
وسط برنامه بهـــــم گیر دادند که میکــــروفونو بگیر برو روی صحــــنه هر آیتمی که دوســـــت داشتی، اجــــرا کــــن
هیچــــی دیگه مام رفتــــــیم رو سن میکرفونو روشن کردم
من: خب قبل از هر چیز میخواســــــــتم خیر مقدم ارض کنم حضــــــــورتونو تو این همایش
و بعـــــدم دلیل اینکه من الان اینجا حضــــور دارم اینکه ما امشــــــــب به قید قرعه به یکـــــــی از عــــزیزان حاضر در همایــــش یه دســــــتگاه اتومبیل اهدا خواهیم کرد
فقط
فقط کافیه شمـــاره پشت صندلیتونو به شمــاره پیامک 30021 ارســــــــال کنید
عاغا ملتــــو میگی همچی برمیگشتن این ور اونور صندلیا رو چک میکردن که نگو
یه 1 دیقه ی که گذشــــــــت هیچـی پیدا نکردن
منم ریلکـــــــس تو میکرفون گفتم: لـــیدیز اند جتلمنز شـووووخـــــی کردم باوا نکشین خودتونو
یهووو یکی ا اون تـــــه برگشت گف مگــــه نیای پایین بچـــه سوسول من میدونمو و تو
یکی دیگه از اون طرف یه پوست پرتقال پرت کرد بم مام جاخالی دادیم بخیر گذشت:دی
یکی دیگــــــــــشونم برگش گف: جوجه فشن تو اون بالا چه غلطی میکنی عاخه؟؟؟؟
هیچـــی دیگه هرچـــی میومد دستشون پرت میکردن طرف من
منم با یه نگاه معصومانه ا تو میکرفون گفتم:
»»»»غلــــــــــــــط کــــــــــــــردم«««««

  35113

شرکت بودم دیدم خواهرم داره زنگ میزنه
گوشیو برداشتم دیدم با حالت آه و نـــــــــاله داره میگه آآآآآآآآخ مرررردم علیـــــرضا
تصادف کردم بیمارستانم با بابا بلند شو بیا فلان بیمارستان، حتـــــــــــــما با بابا بیای
هااااا ممکنه بخوان عملم کنن احتیاج باشه رضایت بده!!!!!!!!!!!!!
آقا مارو میگی مثل اسفند میپریدم بالا پایین اصلا نفهمیدم راه شرکت تا بیمارستان که
45 دقیقه طول میکشرو چجوری 10 دقیقه ای رف
تم، به بابام هم گفتم اونم بنده خدا
انگار فانتوم سوار شده باشه خودشو رسوند بیمارستان...
رفتیم دیدیم دارن از خواهرم "ام آر آی" میکنن یه پسره هم وایساده بیرون اتاق تا بابامو
دید افتاد به پای بابام که آقا ببخشید نفهمیدم، من تصادف کردم با دخترتون بابای ما هم
نه گذاشت نه برداشت زاااااااارت گذاشت تو گوش پسره...
همه این جریانات گذشت و خواهر ما هیچیش نبود دکترا گفتن سالمه هیچیش نیست!!
2 هفته بعد دیدیم پسره اومد خواستگاری!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
کاشف به عمل اومد خواهرم با این پسره که الان دومادمونه دوست بوده بعد این کارو کردن
که منو بابام با پسره آشنا شیم نگیم چرا دوست پسر داشتی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی 1 دونه آدم سالم دورو بر ما نیست همشون خدارو شکر خولو چلن والاااااااااااااااا...

  35104

شر بودن و شوت بودن چقدر با هم فرق دارن همین قدر بگم که یکی از فامیلهای ما برای اینکه بفهمه چقدر بنزین تو بشکه هست کبریت انداخته توش و همین باعث شد که از اتیش بترسه و دفعه ی بعد انگشت کنه تو هلدر لامپ و زمانی که فهمید برق هم خطرناکه " با ترقه ور رفت و ترقه تو دستش ترکید اما در کمال تعجب به جون خودم الان از منم سالمتره ...

  35092

عاغا بچه که بودم (هنوزم هستم با اجازتون) یکی از تفریحات کاملا سالم بنده (:دی) این بود که وقتی برق محلمون میرفت،با دوستام میرفتم زنگ خونه ها رو فشار میدادم و چسب نواری میزدم روش.
بعدش که برق میومد انگار تو محله عروسی به پا شده بود... خخخ
اصن یه وضی....!!!!!
البته در این میان ساکنان محله چند فحش درست و حسابی هم نثار بنده و دوستان می کردند... بیخیال .... !!!!
شما هم میتونین اون قلبه(بهش میگن لایک :دی) که اون بالاست رو بکوبین.انگار منو زدین درب و داغون کردین...

  35085

دوستانی ک از دست دهه هشتادیا شاکیَن..... انتقامتونو از ی دهه هشتادی گرفتم:دی
خواهرمینا اومده بودن خونمون بعد دختر 8 ساله داره.. این بعد از ظهر خوابیده بود تو اتاق من مامانش با مامانم رفته بودن بیرون
رفتم ی دستمال کاغذی اوردم کردم تو گوشش.. دیدم اثر نداره.
یکم بعد یه لگد زدم داد زدم: بیتا خونه اتیش گرفته !!
اقا مث مرغ بلند شد دوید خورد دیوار نشست گریه کرد :دی
بعد مامانم اومد ی فصل منو زد |:
از ترسش شبا خواب ندارم :دی
دست به دست هم دهیم به مهر... دهه هشتاد را کنیم ذله
مخلصیم

  35075

مترو یهو ترمز زد یکی گفت واسه چی اینجوری می کنه؟ بغلیش گفت حتما دوچرخه پریده جلوش بعدم پاره شد از خنده، به هر حال اوضاع خوب نیست

  35066

چن وقت پيش خيــــــرِ سرمون اومديم با تاكسى ( اَ اين خطيا ) بريم محل كار،هيچى ديگه نشستيم تو تاكسي و سه نفر ديگه هم مسافر زد و خلاصه راه افتاد آقاي راننده ى محترم
همينجور كه داشتيم ميرفتيم تو يه بلواري بعد صحبتهايي فرمودن كه كمي جلوتر يه بونكر سيمان با دو الي سه خودرو ديگه تصادف شديد كردن و خلاصه اين ترافيك سنگين واسه خاطر اونه!عاغا هميجور رفتيم و رفتيم اين خيابونه تموم شد دريغ اَ يه خط ترمز و آثار تصادف...
حالا ما كه فهميديم ايشون كلاً حالش خوش ني و كلاً جلو تشريف دارن برگشتيم ازش سوال كرديم عاغا اين تصادف كه ميگفتين كو پَ ؟!؟! (•_•)
يه كاره برگشته جلو سه تا آدم عاقل و بالغ ميگه : اِ رد شديم،نديدين!!!!؟
يعني جايز بود با جُف پا اَ تاكسي شوتينگ كنيم بيرون مرديكه ي لاف زنِ شيرين عقل رو ...!؟

  35057

بابام از این دستگاها که نشون میده خونه گاز مونوکسید و سرب و از این چیزا داره یا نه خریده و زده به دیوار(استانداردش باید عدد زیر پنج نشون بده) که عدد سه رو نشون میداد!آقا من کرمم گرفت رفتم یا هااااااااا اساسی کردم بهش دیدم تا هفت هشت رفت بالا!بعدش بابام رفت ها کرد دیدم رفت رو چهارده و صدای بوقش دراومد!یعنی یه وضعی بود واسه خودش
به این نتیجه رسیدم که هرچی آلودگی تو خونه هستش از صدقه سر خودمونه!

  35046

دیروس ی پورشه پیدا کردم نمیدونستم چی کارش کنم اولش با خودم گفتم باداشتن این ماشین دست رو هر کی بذارم باهام ازدواج می کنه اما ی کم که فکر کردم دیدم مال حروم از گلوم پایین نمی ره انداختمش صندوق صدقه.