دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  35043

دیروز از مغازه داشتم میومدم خونه تو راه چند تا پسر بچه از این دهه هشتادیا به سرعت از پیش من گذشتن یهویی یکیشون برگشت گفت : بچه نه دزدنت
من:)))
بچه:(((((((((((((
کلا دهه هشتاد :)()()()()()

  35042

به جان خودم راست ميگم!
دختر عمه ام برگشته به مامانش ميگه مامان چرا بلوتوثت روشنه؟عمه ام با اعتماد به نفس كامل ميگه خب اگه روشن نباشه كه اس ام اس نمياد،يهو كل فاميل با هم رفتن رو هوا!
عمه ست ما داريم؟؟؟

  35031

زبان گوشیم عربی هست به دوست دخترم فرستادم جطوری کلم (منظورم گلم بود)
برگشت گفت کلم جد و آبادته
یکی نیس به این بفهمونه منظورم چی بود؟؟؟؟؟
اما خداییش از کلم هیچی کم نداره
هه هه هه

  35030

غاغا یادش بخیر دوران مدرسه ما دهه شصتی ها
تو امتحان 2 گرفتم واسه اینکه گندش در نیاد خواستم جلوش 0 بذارم رفیقم گفت همه میدونن عرضه بیست گرفتن نداری جلوش 1 بذار تابلو نشه
منم اشتباهی پشتش گذاشتم به جای 12 نمرم شد 21 گندش در اومد و کتکو خوردیم هم از بابام هم از معلم
من ..........
بابام .............
فیثاغورث !!!!!!!!
همه (....)

  35015

يكي از ترسهايي ك زمان نوجواني داشتم اين بود ك بشينم با دستگاه فيلم خاث نگا كنم بعد برقا بره
ي بارم همين اتفاق افتاد ;-)

  35014

دیروز خیلی حالم گرفته بود دوستمو دیدم، اون بدتر من، باهام درددل کرد یه دوتا مشکل زندگیشو واسم گفت یهویی حالم خوب شد تا الان از خوشحالی تو پوست خودم نمی گنجم

  35008

سر کلاس آزمایشگاه مبانی بودیم....
استاد یه ساعت در مورد آی سی و سی پی یو توضیح داد...
آخر سر یه دختره که آی کیوش در حد استیو جابزه پرسید:
استاد ببخشید سی پی یو تو کیسه؟؟؟
استاد مات ومبهوت...
منم قهقهه و تو دلم: په نه په!!!!

  35001

ی بار سر کوچه با دوستام بودم ک یکی دیگه از دوستام با ی وانت ک توش ماشین لباسشویی بود اومد ب یکی از بچه ها ک از هممون گنده تر بود گفت بیاد کمک خلاصه این رفیقمون بعد از چند دقیقه اومد پیشمون گفت اینکه تو تبلیغات تلویزیون میگه ماشین لباسشویی ۷ کیلویی خالی بندی این خیلی سنگین بود دیگه شما خودتون حدس بزنید حال مارو همگی مردیم از خنده

  34999

یادمه خیلی سال پیشا وقتی که پیش دبستانی که میرفتم مربی از تک تک بچه ها پرسید میخواین در اینده چه شغلی داشته باشین…
یهو یکی از پسرای کلاس با افتخار بلند شد و با صدای رسا و در کمال سادگی داد زد و گفت دزد…….

  34998

ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻫﻔﺘﻪ ﺍﯼ ﯾﻪ ﺑﺎﺭ ﻛﻔﺶ ﭘﺎﺷﻨﻪ ﺩﺍﺭ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮ ﻣﯿﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﻛﻴﻔﻢ
ﻣﯽ ﺑﺮﺩﻡ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺯﻧﮓ ﺗﻔﺮﻳﺢ ﭘﻮﻝ ﻣﻴﮕﺮﻓﺘﻢ ﻣﻴﺪﺍﺩﻡ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﻳﻪ ﺩﻭﺭ ﺑﭙﻮﺷﻦ
ﺷﻢّ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺧﻮﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭﻭ

  34970

آقا ما یه پسرعمه داریم تو کار فروش و نصب پرده و اینا. یه متر همیشه تو دستشه.
یه روز خونمون جمع شده بودیم بحث مسائل اقتصادی و تورم بود به طور جدی و هرکی یه نظری میداد. این میخواست بگه کفش چقد گرون شده.
برگشته میگه: آقا پارسال یه جف کفش ورزشی 12هزار بود امسال شده متری 30 هزار.
اون کفشا :|
فروشنده کفش:|
ما :)))))))))))
یعنی همه چیو متری میبینه. آخه پسرعمه عزیز ما همه جا که مث اون پروده فروشی شما نیس متری کار کنن

  34963

من هميشه نگران اين بودم كه نكنه سباستين مادرشو پيدا نكنه
هر وقت بل و سباستين مشكلي واسشون پيش مي اومد از ته دل گريه ميكردم
ياد تلويزيون توشيباي سياه سفيد بخير
هر كي خانم رضايي يادشه بكوبه لايكو

  34950

دیروز تربیت بدنی داشتیم، استاد یه مانع 20 سانتی گذاشت گفت یکی یکی از روش بپرین...
من یدفعه گفتم: نه حسن! خطرناکه حسن!!!
دیدم تمام بچه ها از خنده رو زمین پخش شدن...
یکی از بچه ها اومد بهم گفت اسم استاد حسنه!!!!
هیچی دیگه استادم منو حذف کرد.

  34946

خسته و کوفته اومدم خونه داداشم رو در پذیرایی یادداشت گذاشته یه نوشته گذاشتم تو اتاقت برو بردار...
رفتم تو اتاق دیدم نوشته سرت کلاه گذاشتم یادداشت اصلی پشت همون برگه ایه که رو در بود...
رفتم یادداشت رو درو کندم پشتش نوشته یه یادداشت تو یخچاله زیر ظرف میوه ها...
منم حرصم گرفت بدون توجه به یادداشت یه نیمرو درست کردم و خوردم...بعد ناهار یادداشت زیر ظرف میوه رو خوندم دیدم نوشته ما رفتیم خونه خاله اما مامانم برات پیتزا که دوست داری درست کرده گذاشته تو فر...اما اگه نیمرو خوردی دیگه پرخوری نکن بذار اومدم باهم میخوریم...
خداوکیلی من سرم رو کجا بکوبم با این فک و فامیل؟

  34940

رفيقم بهم اس داده صدا PC قطع شده برام درس ميكني،گفتم اره،رفتم ازش PC گرفتم اوردم خونه،روشنش كردم ي اهنگ گذاشتم ديدم ميخونه ولي صداش ني، صداشو زياد كردم درس شد
من =@ =) =| =/
دوستے دارم ذرنگ شك نكں