توی بچگی چند باری خونمون رو عوض کردیم هر بار که به محله جدید می رفتیم روزهای اول که با بچه ها می رفتیم فوتبال بازی می کردیم خودم رو می زدم به منگلی. توپ میومد از زیر پام رد می شد. این پام به اون پام می گفت برو بخواب خلاصه یه وضی بود. بعد از دو سه روز یه دفعه بازی خودم رو رو می کردم. ای حال میداد بچه ها مونده بودن که این چطوری یه شبه بازیش اینحوری شده. درست عین این فیلمها.
واقعا همه ما دهه شستی ها مبتکر و خلاق بودیم...
خاطرات خنده دار
پارسال سر جلسه امتحان بدترین جای ممکن صندلیم بود که شرایط امنیتی برای تقلب نکردن صد درصد بود
جلوم صندلی بود
دقیقا بالای سرم دوربین مداربسته بود
سمت چپم دیوار بود
سمت راستمم به فاصله ی 3تا موزاییک صندلی مراقب قرار داشت
پشت سرمم یک نفر از این دس خونای مثبت بود
تازه یک دوربین چرخشی هم به فاصلی چند متر پشت سرم قرار داشت.
تقلب که نکردم هیچی،استرسی بهم وارد میشد که همون مقداری هم که خونده بودم فراموش میکردم.
چند سال پیش به خاطر کنکور م یرفتیم کتابخونه یه بار می خواستم خستگی در کنم سرم رو گذاشتم روی میز و حسن فری (هندزفری) رو گذاشتم تو گوشم و داشتم آهنگ گوش می دادم چند تا آهنگ که گذشت دوستم زد بهم و با اشاره پرسید چی پوش می دم .
منم همونطوری که سرم رو میز بود گفتم :
امیر
رضایا
آرمین ...
هیچی دیگه یهو دیدم کل کتابخونه رفت رو هوا . مسئول کتابخونه هم کارتم و گرفت خودمم محترمانه بیرون کرد.
از اون موقع کتابخونه می رم می ترسم نفس بکشم کسی بشنوه.
استاد سر کلاس داشت درمورد سرانه فضای سبز به ازای هر نفر و فرهنگ خرید گل صحبت می کرد. برگشت از بچه ها یکی یکی سوال کرد که شما سالی چندتا شاخه گل می خرید. نوبت من که شد گفتم: استاد من اهل این سوسول بازیها نیستم دختر اگه بساز باشه با همه چی باید بسازه و دلش رو به چندتا شاخه گل خوش نکنه.
جاتون خالی بچه های کلاس بودن که دراز نشس می رفتن و وقتی بالا میومدن صندلی ها رو گاز می زدن...
البته ناگفته نماند که درس ما هم حذف شد. ولی هنوز هم معتقدم دختر باید با همه چی بسازه.
شمام یادتونه وقتی دبستان بودیم زمستونا مامانامون بهمون یه دستمال پارچه ای میدادن که همیشه تو جیبمون باشه. بعد با اون دستمال هزارتا کار انجام میدادیم. میزمونو تمیز میکردیم، کتابامون، کیفمون، کفشمونو اینا رو باهاش تمیز میکردیم. بیشترین استفادش هم دماغ گرفتن بود. صبح یه دستمال مثلا آبی میبردیم بعدازظهر با سبزش میومدیم خونه. تازه بیشتر وقتاهم که میخواستیم دماغ بگیریم یه گوشه از دستمال که کثیف بود میخورد به صورتمون حالمون بهم میخورد. دستماله بوی مارمولک آب پز میداد!!!
وقتی هم که.. ععععععع... ععع.... آقا من حالم دا... ععععععع.. حالم داره بهم میخوره. وقتی یادم میاد موهای تنم سیخ می... ععععععع... میشه.
من رفتم خدافظ
اولا بابام می گفت امیر جان امروز یه کم زودتر بیا خونه شب میریم یه جایی. یه کم بزرگتر که شدیم: هویییی شب دیر نیای. یه کم دیگه : هویییی مرتیکه چهار پنج روز دیگه برگرد خونه قراره جایی بریم. یه کم دیگه : اوهوی مرتیکه بی جا و مکان تا یک ماه دیگه یه سر خونه بزن.
آینده : هی یادش بخیر یه پسر داشتیم قرار بود سه سال پیش از خارج بیاد هنوز نیومده.
دورانی که راهنمایی میرفتیم یکی از تفریحاتمون با دوستان این بود که کاری کنیم که کلا معلممون طرف میزهای ما نیاد
برا همین به طرز فجیعی شروع میکردیم به انتشار گاز گوگرد خخخخخخخ
بعضی وقتا اینقدر عمق فاجعه زیاد بود که حتی بعضی دوستان با شورت قهوه ای مدرسه را ترک میگفتن خخخخخخخ
یه دوست دختر هم نداریم که اون هم طرفدار مردسالاری باشه بعد صداش بزنم: هی ضعیفه پاشو برو شام بیار. بعد اون تا بیاد بگه چشم، بزنیم با کمربند سیاهش کنیم اون هم بگه شما سرور مایید.
من یعنی اینقد متوهم...
ینی خدایی از وقتی 11 سالم بود عموپورنگ میدیدم تاالان که 21 سالمه یعنی تواین 10.11سال یه برنامه روجاننداختم...
چندوقت پیش داشتم10006016رومیدیدم بایه ذوقی میخندیدم...
دیدم بدنگام میکنن برگشتم دیدم بچه 3ساله اصن محل به تلویزیون نمیذاره....
بهم گفتن میخواااای ببریمت پیش عمو!!!!!!!!!!!!
خوب چیکارکنم عمورو دوس دارممممممممم.......
اصن ادمو درک نمیکنن...
متن لاتینم رو زمین بود خودمم هم دراز کشیده بودم از روش می نوشتم، یه مورچه از این ریزا اومد رو صفحه، یه دفعه شروع کرد عین مرغ سر کنده دور خودش چرخیدن( به جااااااان خودم من کاریش نکرده بودم، خیلی وقته حیوون آزاری رو گذاشتم کنار) همینطوری میزد تو سر خودش این ور و اونور می رفت، خوددرگیری حاد گرفته بود بدبخت ، هر چی گوش کردم صدای داد و هواراشو نشیندم ولی با استفاده از لب خونی دیدم داره میگه اَااااااااااوووووووووووووووواااااااااااااااااااییییییییییییی اااااااااااااااااییییییییییییییییییی کمکککککککککککککککک.......
هیچی دیگه بعد از 60 70 دور قمری تو این گیر و دار پاش از صفحه خارج شد رفت رو فرش یه دفعه آروم شد انگار نه انگار ، عین جنتلمنا راهش و گرفت و رفت...محققان بررسی کنن لطفا.....
نتیجه اخلاقی : مورچه که باشی یه صفحه کاغذ میشه واست سرزمین عجایب
رفتیم با ریفیقا Ice Packبزنیم یارو میگه چی میخواین اینجا؟؟
من: یه پرس چلو کباب سلطانی!!!!!!
یارو:|
من:این چه سوالیه اخه؟! Ice Pack میخوایم دیگه!!
یارو:چه رنگی باشن؟
منو ریفیقام:|
خلاصه با یه بدبختی سفارشمونو اماده کرده گذاشته رو پیشخون بعد 3 ساعت
من:نی نمیدی؟!
یارو: مگه با نی میخورن؟!!
من:|||||||||
اره دیگه خلاصه 2 روز تو این فکرم که چرا از فنون رزمی برای فهموندن خواستمون به یارو استفاده نکردم؟!..................
یادش بخیر بچه بودم،بستنی که میخوردم چوبش رو جمع میکردم !!
بعد یه مدت که تعدادشون زیاد شده بود بردم تو کوچه ادای این دکترارو در می آوردم ، جالب اینجاس کلی هم طرفدار پیدا کرده بودم :))
با یه همچین دانشمندی هموطنینا :))
کیا یادشونه وقتی معلم میومد سره کلاس همه صدای گاو خر در میاوردن انگار معلم اومده باغ وحش.یه بار معلم ریاضیمون اومد نامرد دو نمره از همه کم کرد هی یادش به خیر
اغا دیدی شب امتحان.همه چی جوره واسه درس حالا اینجارو ببین:
یا گرسنته.........
یا تشنت شده....
حالا دوست داری بری دستشویی.....
همه بهت اس ام اس میدن....
دیدی تورو خدا....
وقتی میگم منم جزه فرار مغضا بودم باور نمی کنید.شرایت نزاشت وووولللللاااااا......
من تو اتاق عمل کار میکنم.بعد عمل ترمیم ACL(ترمیم رباط زانو) دکتر مثل همیشه گفت:
ACL شد در حد بنز!!!!!!!!!!!!
منم جلوی دانشجوی پزشکیش، گفتم: دکتر شما تعریف نکنی کی میخواد تعریف کنه؟؟؟؟!!!!!!
همه مونده بودن،هیچکی از من انتظار نداشت.نه که من خیلی مظلومم....
و در اون لحظه بود که دیدم یه جفت دستکش به سمتم شلیک شد.
کسی هست که اتاق عملی باشه بدونه منظورم از شلیک دستکش چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 34545
کل بازدید: 512357891