دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  41269

اوایل سال تحصیلی بود! دوتا از همکلاسیامون مدام واسه هم کری میخوندن! یروز زدن دکوراسیون همو پایین آوردن! هیشکی هم کلاس نبود!اومدیم کلاس دیدیم بعله!یکیشون اون یکی رو خفت کرده!داری واسش شاخو شونه میکشه!کار رسید به فحش وفحش کشی!
اولی:خیلی کصافطی
دومی:خودت کصافطی
اولی:فکر کردی با خر طرفی؟
دومی: خودت با خر طرفی!!!!
مام همینجوری هنگ کردیم!و همینطور اولی ادامه میداد که فکر کردی با گاو طرفی دومی هم میگفت خودت با گاو طرفی!بعله!مام زمینو گاز میزدیم!با همچین آدمایی ما همکلاسی بودیم!

  41235

یه بار سوار یه ماشین شدم دربستی. راننده فامیلمون بود منم صندلی عقب سمت شاگرد نشسته بودم که راننده گفت چطوری؟منم گفتم:خوبم ممنون بعدش گفت کجایی :منم تعجب کردم به شوخی گفتم خونه بعدش پرسید چکار میکنی؟منم گفتم بیکارم.بعدش گفت فرذا بیا خونمون کارت دارم منم گفتم باشه......بعدش گفت خداحافظ دستشو برد از گوش چپش هندزفری رو درآورد!!!منم که فهمیدم چه گندی بار اوردم از فرط خجالتی قرمز شدم و میخواستم بدون این که پولشو بهش بدم درو باز کنم بپرم پایین!!!واقعا اون موقع ضایع ترین لحظه عمرم بود.....از اون روز به بعد هر وقت منو میبینه یه لبخند میزنه!

  41232

عذاب آورترین چیزی ک از بچگی تا حالا داشتم رفتن ب دستشویی اونم تو دو تا موقعیت بود: یکی وسط فیلم . اون یکی تو زمستان اونم سرصبحی!!

  41227

هیچ وقت اولین روزی که رفتم تو سایت چارجوک رو یادم نمیره ...
چه روزی بود ... کلا فقط توش 5 تا جوک و 3 اس ام اس 9 خاطره خنده دار بود! البته اون موقع 5 جوک خیلی بودا ! :دی

  41226

یک از سوتی های زندگی این بود که........
زن همسایه بعد سلام و علیک پرسید: ماما بابا چی کار میکنن؟ بعد من گفتم بله! خیلی ممنون! مرسی! با اجازه خدافظ !!!
زن همسایه 
حالا سوتی رفیقم: همون زن همسایه بعد سلام علیک پرسید حالت خوبه چطوری؟ رفیقم: ((تشکرات فراوان))
فک کنم زنه خود کشی کرده چند روزی ازش خبر ندارم!

  41201

دیـــروز ،خـــونه رفـــیقم ایـــنا مــــک بـــود؟!!
بـــعد مـــنم داشـــتم مـــیرفتم خـــونشون!!!
تـــو راپـــله ی مـــجتمعشون (آســـانســور خـــراب بـــود) داشـــتم مـــیرفتم بـــالا یــــدف چــــشتون روزه بد نبـــینه چـــشمم افـــتاد بـــه یـــه دخـــتره
هـــم ســن و ســـالـــه خــــودم.....
عـــاقا ایـــن دخـــتره :
چـــشاش ســـبز خـــمار (چـــش ســبز خــیلی دوس دارم)،قـــد مــتوسط،مـــوها طــلایی!!! خـــلاصه هـــمه چی تـــموم!!!بدجـــور تـــو دل بـــرو بـــود دخـــتره...
یـــه لـــحظه شـــل شدم ســرعتمو کـــم کردم بـــعد یـــه لـــبخند کـــوچولو بــش زدم:))))
اونـــم یـــه کـــوچولو خـــودشــو مـــهربـــون نـــشون داد:)
کـــم کــم داشـــتم بـــه عــــــشـــــق در یـــک نـــگــاه ایـــمان مــیاوردم...
واســـه ایــنکه یـــه چیزی پـــرسیده بـــاشـمو دســـته خـــالی نـــرم
الــــکی پــرسیدم:بــبخشید خــانوم اینجا طبــقه چــندمه؟؟؟
دخـــتره گــفت:مــــگه کـــوری؟؟؟رو دیـــوار نــوشته دیگـــه!!!
مـــنم قـــانع شـــدم سرمـــو انـــداختـــم پـــایین راهـــمو ادامـــه دادم:(((
عــــشق در یـــک نـــگــاه کــجا بود...؟؟!!!

  41196

خب خانم محترم
گیریم که عاشقم و حواس ندارم
باید بخندی؟
اونم ربع ساعت؟
حقت بود برم یه داروخونه دیگه.
شما بگید یکی حواسش نباشه و از در پشتی بره وسط داروخونه و بعد دوزاریشم نیفته که چه خبره خنده داره؟
منم که میگم خنده نداره، دختره بی جنبه بود
هی میدیدم یه چیزی فرق داره ها.....

  41191

اغا يه ترفند واسه اونايي كه دارن داربي ميبينن و بعد باباشون مياد ميگه بزن اخبار نگاه كنيم!(البته اين فقط واسه اونايي كه دستگاه ديجيتال دارن)!
بزنيد كه بابا اخبار نگاه كنه بعد يه دقيقه بدون اينكه بابا بيبينه تك زنگ به رفقا بزنيد تا نويز روي شبكه بيفته بعد به بابا بگين كه شبكه خرابه.
اونقدر اين كار رو كنيد كه بابا بيخيال اخبار بشه!!!!!!
من امتحان كردم عجب حالي داد!!!
ولي اگه بابا برگشت ديد داربي با كيفيت فول اچ دي دارين نگاه ميكننيد عواقبش با خودتونه!!!!
به قول بچه ها همچين آدمي ام!!!

  41180

بایه دختره تو دانشگاه اشناشدم اونروزم پرشیا زیرپام بود مال دوستم بود سوارش کردم ورسوندشم روزبعد گفت بیا دنبالم گفتم شرمنده دخی جون ماشین ندارم این راگفتن همان و فراموش کردنم همان (الانم شکست مشقی خوردم)

  41170

عاغا من یه گوشی جی ال ایکس داشتم از بس کار کرده بود ازش خجالت میکشیدم چند بارم خواستم نابودش کنم نشد تا اینکه یه بار رفته بودم بیمارستان(محل کارم) با یکی از پرستارا شو خی میکردم گوشی رو از فاصله ده متری پرت کردم بخوره تو سرش جای خالی داد خورد به پاراوان بین تخت کمونه کرد خورد به دیوار صفحه نمایشش پرت شد سمت چپ کیبورد سمت راست درب باطری سمت همین ور باطری گوشی 100متر آنطرفتر بعد از پنج دقیقه که رفتم سراغش سر همش کردم بازم روشن شد
حالا یه تبلت دارم هی سرکوفت اونو بهش میزنم
من: :/:/:/:/:/:/:/:/:/:/:/ :/:/:/:/:/:/:/:/:/:/:/:/:/:/:/:/
پرستار: :/:/:/:/:/:/:/:/:/:/:/:/:/:/:/:/
مریض روی تخت)()()()
گوشی جی ال ایکس)))

  41160

به يکي همينطوري اس ام اس دادم :
“ببخشيد ميتونم شمارتونو داشته باشم؟” جواب داد: “شما ؟”
اصن اشک شوق تو چشام حلقه زد وقتي فهميدم از من اوسگل تر هست

  41145

محل کارم بودم که جاسم اومد پیشم حدود یه نیم ساعتی که نشست دیدم آروم قرار نداره، گفتم: مشکلی داری؟
گفت: آره
گفتم: چی؟
گفت: میشه از سرویس بهداشتیتون مصرف کرد؟!!!!

  41144

صبح از خواب بلند شدم مامانم بهم گفت ااااا چقدر موهات مث جاستین بیبر شده منم گفتم چی!:( جاستین گفتم من الآن خودمو میکشم بچه ها تا موقعی که لایکو بزنی من خودمو کشتم آفرین:(

  41135

اقـا یه روز مـن با دوســتم داشتــم میــرفتــم استــخر دیــرمــونم بـود!!!
بند کفـش دوستــمم بــاز شــده بــود
مــا داشتــیم عیــن اســب میــدویدیم کــه به اتـوبـوس بـرسیــم !!
هـمینـطور کـه داشتــیم میـدویـدیــم رسیــدیم بـه یـه دختـــر ِ سانتــــــی مانتال منــم بیــخیال استــخر مستــخر شــدم اروم اروم قــدمامــو برمیــداشتــم بعــد داشتــم فکــر میکــردم چطــور لبخــند ژکــوند بزنـم دندونام معلــوم باشــه یا نــه؟؟؟
این دوســت من همــچنان عیـن اسب داشــت یورتمــه میرفــت منــم رسیــدم کنار دختـــــر ِ
هیچـی دیگـــه اومدم لبخــند بزنــم دوستــم از پشــت در حالی کـ ســرش پایین اومـــد بهــم خــورد محکـــما
همچــــــــــی م گفــ : آآآآآآآآ خخخخخخ
برگشــتم بیــخال دختــــر بشــم ایـــــن خــــر مگس معــــرکه ((دوستـــــم)) تعادلشــو از دســت داد بنــد کفشــش زیر پاش افــتاد مثــلا اومد از افتادنش جلــو گیری کنه بــا کـــله رفــ تو فضـــای سبــز اون کنـــارا !!!!
حالا دخــــتر ِ خنــدش گــرفته بود هووواراتاااااااااا رفیــق ما هــم سرخ شـــد بود اینهوووو لبــــو
تو همـــین هیــری ویـــری اتوبـوس از کنــارم رد شــد
بـــرگشتـــم بــه دخـــره گفتم : ایییییــی تو روح پـــدرتـ
دختــــــر :چـــــــــی با من بودین??o_O
حالا من نمیدونستم چطور جمش کنم گفتــــم : اوووم نـــه بــا دوستــم بووودم :) بعععععله
دوستــــم : با مـــن بودی؟؟؟؟
مـــن :|
مـــــن : نـــه با خودمــ بودم :) بععععله
خلاصه ما هــم اون روز سیـــنه خیــز رفتـــیم تا اســتخـــر

  41129

پدرم اومد خونه منم بهش گفتم شیلام پاپی ناژ هودم شوطوری تو عسیسم .
بعد یه نگاه چپن در قیچی بهم میندازه میگه اولا کوفت دوما مثل ادم حرف بزن گودزیلا سوما این و از کدوم دختر کروکدیل یاد گرفتی چهارم سلام به پسر گلم
خو پدر من نمیشه نزنی تو ذوقم از اون اول سلام میکردی
اخه اینم پدرضایع کنه من دارم