دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 41180

تاریخ انتشار : بهمن 1391

بایه دختره تو دانشگاه اشناشدم اونروزم پرشیا زیرپام بود مال دوستم بود سوارش کردم ورسوندشم روزبعد گفت بیا دنبالم گفتم شرمنده دخی جون ماشین ندارم این راگفتن همان و فراموش کردنم همان (الانم شکست مشقی خوردم)