رفته بودم شهربازی تو صف بلیط بودم یه دفعه یه نفر با یه مشت خیلی محکم زد تو سرم ؛ دنیا جلو چشام تیره شد سرم داشت سوت میکشید احساس کردم دارم بیهوش میشم !! برگشتم نگاه کردم دیدم پسر عموم که کیک بوکسینگ میره پشت سرمه یه دفعه گفت : (( چطوری رضا جـــــــون !؟؟! داداش دلم واست تنگ شده بود !! ))
چقــــدر مهر و محبت !!!

صبح بیدار شدم نشستم جای تلویزیون بابام با عصبانیت اومده داد میزنه سرم میگه : (( برو گمشو آشغال های تو حیاط رو جمع کن )) من هم خواب آلود بلند که شدم کنترل تلویزیون از دستم افتاد زمین یه دفعه دیدم بابام مثل یه کوه آتیش با عصبانیت اومد از دور به طرفم ؛ فریاد زدم :(( بخدا نفهمیدم بخدا نفهمیدم !!! از دستی نبود )) اما گوشش بدهکار نبـود شتــــــرق !!!! زد تو گوشم !!!! بعدش هم رفتم آشغال ها رو جمع کردم
خداشاهده از دست این فک و فامیل چینی به جوش اومدم !!!!

یک روز مامان بزرگم که یک کم حواس پرتی داره ازم پرسید:کدوم دبیرستانی پسرم؟ اون موقع من لیسانسم هم گرفته بودم ولی برا اینکه دلشو نشکنم گفتم:دبیرستان مالک اشتر.
مامان بزرگم هم نه برداشت و نه گذاشت،سریع گفت:خاک تو سرت کنن که با 25 سال سن هنوز داری تو دبیرستان در جا میزنی. :|

ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺗﻮﺻﻴﻒ ﺩﺧﺘﺮ ﻳﻜﻲ اﺯ اﻗﻮاﻡ ﺑﺮاﻱ ﺧﻮاﻫﺮﻡ ...ﻗﺪﺵ اﻧﺪاﺯﻩ ﺧﻮﺩﺗﻪ,ﻫﻴﻜﻠﺸﻢ ﺷﺒﻴﻪ ﺧﻮﺩﺗﻪ ....ﻭﻟﻲ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ !!!!! ﺧﺐ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺷﺪ ﺑﭽﻪ...:|
فک و فامیله ﺗﺨﺮﻳﺐ ﭼﻴﻪ ﺩاﺭﻳﻢ؟

یه روز بابام بهم گفت:برو ماشینو بیار داخل.رفتم تو کوچه دیدم ماشین نیست.اومدم بهش گفتم ماشین نیست.یه پس گردنی نثارم کرد بعد گفت حواست کجا بود ماشینو بردن.رفتیم تو خونه 2 ساعت سروصدا و زنگ زد پلیس و... یه دفعه صدای در اومد.همسایه بالاییمون بود گفت اگه میشه ماشینتون رو جابجا کنین آخه پارک کردین توی جای پارک ما.بعد بابام بهم گفت:پسره ی الدنگ ماشین رو گذاشتی تو پارکینگ بعد به ما میگی دزد برده.
من:|
ماشین:|
سازمان کل پارکینگ های کشور:|
پارکینگ بازار مبل ایران:|
 

ما بچه که بودیم از لولو میترسیدیم. الان دختر خالم 4 سالشه یه دوست تخیلی داره اسمشو گذاشته لولو. با من قهر میکنه میگه لولو جون بیا بریم این نمیفهمه... بخدا اینا بچه نیستن گودزیلان!! :|

دیروز خالم اینا خونمون بودن.من داشتم FIFA 2012 بازی میکردم.پسر خالم (7سالی داره) اومد تو اتاقم گفت:راست میگی بیا یه بازی بزنیم.گفتم برو حالتو ندارم.گفت:خودت برو(........) الان که به مامانت گفتم بهم چه فحشی دادی اونوقت میفهمی چطوری باید با من حرف بزنی.
من:|
یونیسف:|
سازمان ملل:|
عمو پورنگ:|
FIFA 2012 :|

مامانم مثلا میخواسته بره دانشگاهش پول شهریه اش رو پرداخت کنه ساعت 8 رفته 9 رسیده به من زنگ میزنه میگه رضا دهنت سرویس یادم رفت کارت عابر بانک رو بردارم !!
من :O
بعدش گفت تا ساعت 12 که من کلاس دارم کارت عابر بانک رو بیار یعنی 12 اینجا باش بعدش من منتظر بودم میبینم ساعت 11 زنگ زده میگه پسره احمق پس کدوم گوری گیر کردی !؟!؟!؟
من :O
میگم گفتی ساعت 12 اونجا باشم میگه حالا که دیدی زودتر تموم شد کلاسم باید الان بیای اینجا
من :(((((
مامانم :)
قطار سریع السیر مشهد ;)
اوباما پس از خوندن این متن :O

تو اتوبان داریم با 120 تا سرعت میریم خواهرم پشت فرمون بود یه دفعه یه صدای ترکیدن از 600 کیلومتریمون اومده که اصلا به ما هیچ ربطی نداشت بعد خواهره شاهکاره خلقتم میگه نکنه لاستیکه ما بود ترکید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یعنی ما با 120 تا داریم میریم-لاستیکامونم ترکیده-عادی ام داریم میریم-هیچ مشکلی ام نداریم-هنوزم سالمیم؟!؟!؟!؟!
همه اینا از باهوشی خواهرم اب میخوره؟!؟!
یه ماشاا... بگیدچشم نخوره!

یه دونه قلیون از این تزئینی ها خریدم کلا رو هم 10 سانت نمیشه اوردم خونه مامانم دیده میگه میدونستم معتاد شدی بعد به بابام میگه نیگا بهش پول میدی میره خرج مواد میکنه!!!!!!
نمدونین چیا بهم گفتن که؟!؟!؟!؟!؟
مامانو باباست من دارم؟

یه دختر دایی دارم 6 سالشه هر وقت میریم شمال بهمون میگه پس کی میریم ایران پیش دوستم؟!؟!؟

دیشب کباب داشتیم بابام سیخ اخرو خورد سیخ خالیو گذاشته جلوم میگه بیا توام بخور؟؟؟؟؟
منم گفتم:باباجون زیاده این همرو چه جوری بخورم بیا با هم بخوریم؟؟؟
از محبتهای زیاده پدرم داشتم اتیش میگرفتم!واقعا لیاقته این همه عشق پدرانه رو نداشتم؟!؟!؟!

یکی از فامیلامون داشت به بچه کوچیکش میگفت ببین عزیزم!
این گلابی شبیه چیه؟؟؟
بچه ساکت شد و به فکر فرو رفت.
دوباره مامانش با کلماتی کشیده گفت:
شبیــــــــــه لااااااااااامـــــپه!
و من از اون روز تا این روز دنبال یک شباهت کوچیک بین گلابی و لامپهای کم مصرف امروزی میگردم.

دنبال یه راهکار نوین آموزشی می گردم که به بچه های فامیل بفهمونم موقع بالابلندی، وایستادن روی لپتاپ من، بالا محسوب نمیشه. اخه اونا معتقدن که میشه.
بچه های بالابلندی بازه ما داریم!

چن روز پیش ب مامان بزرگم گفتم بیا برم فیسبوک ی کم حال کنیم! گفت من پام درد میکنه خودت برو!
امشب ب بابابزرگم میگم:آقا جون ب مادر میگم نمیاد بریم فیسبوک عشق و حال کنیم!!!!
میگه برو ماشینو روشن کن خودم باهات میام!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!