دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 25490

تاریخ انتشار : مهر 1391

رفته بودم شهربازی تو صف بلیط بودم یه دفعه یه نفر با یه مشت خیلی محکم زد تو سرم ؛ دنیا جلو چشام تیره شد سرم داشت سوت میکشید احساس کردم دارم بیهوش میشم !! برگشتم نگاه کردم دیدم پسر عموم که کیک بوکسینگ میره پشت سرمه یه دفعه گفت : (( چطوری رضا جـــــــون !؟؟! داداش دلم واست تنگ شده بود !! ))
چقــــدر مهر و محبت !!!