دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

فک و فامیله داریم

  40764

همون موقع بود که مریض بودم خانمم داشت داروهام رو میداد که بچم اومد گفت منم از اینا میخوام
خانومم گفت : الهی مامان بمیره برات اینا پی پیه ، فقط بابات باید بخوره ...
بچه هم گفت : اه اه رفت دنباله بازیش ... :|
خو من چیکار کنم الان :|

  40763

خداوکیلی من موندم چی بگم
مامانم اومده بالا سرم نگام میکنه و بعد با یه حالت طنز بهم میگه شانس آوردیم دختر نشدی وگرنه یه بنز و یه آپارتمان باید میذاشتیم روت تا بیان بگیرنت با اون دماغت D:
من:ll
گفتم نگران نباش اگه دخدر میشدم دماغمو عمل میکردم و یه گونه هم میذاشتم و کلی آرایش میکردم یه دافی میشدم واسه خودم :))
مامانم:داف چیه؟!! :))
من :)))

  40752

مــامـــانم داره نمــاز می خــونه خعـــلی تو این حــال و هــوا مــامــان کــوشولــومو دوس دارم... واس اینــکه نفهـــمه بی حـــرکت واستــادم دعــاشو گــوش کنـــم:-)
مــامــانم: خــدایا؟ مــن امیـــرُ خعــلی دوس دارم ... امیـــر همه چی ٍمنــه ...امیـــرمــو تو زنــدگیـــش مــوفق کـــن! امیـــر خعـــلی پســر ٍ خوبیـــه...
مــن تو دلــم:» الـــهی یه تنـــه امیـــر فدات شــه نفســـم:-* «
مــامــانم: خب دیگــه برو میخــوام دعــاهای ٍ خصــوصیــمو بکنـــم;)
مــن:O مگـــه شمــا منُ دیدی؟؟
مــامــان: خخخخخ! پَ 1ساعتـــه دارم امیـــر امیـــر می کنــم نفهمیـــدی جلبــک؟؟
مــن:|
مــامــانم: واستــا منُ نیگــا کن باشـــه؟؟! برو دیگـــه! عــه!
خــداییش مــامــان ٍ امیـــر دوستـــه دارم مــن؟؟ :دی

  40750

ديروز تو ازمون بودم خواهرم تموم شده ، بهم اس داده من تموم شدم. ، توچه طور ،. منم بهش اس دادم تو روخدا چند تا ازجواب هارو برام اس كن ، ما درسمون عقب ،. اونم بهم اس داده : بى شعور ، مگه من خنگم ، اگه جواب هارو بهت بدم كه أون وقت ترازت از من بيش تر مى شه ! خواهره من دارم ؟ ديگه از شدت ناراحتى إفسرده شدم ، حداقل أوت لايك بكوبين تا از إفسرده گى در بيام

  40744

عاغا يه سر امتحان زبان فارسي بوديم(ترم اول)
ماهم توي يه سالن بزرگ مدرسمون امتحان ميداديم، اين بغل دستي منم هي اون معلمه رو كه ته سالن بود صدا ميزد ميگفت سوال دارم، اونم ميگفت سوال نپرسيد
بالخره معلمه عصباني شد گفت: از اون بغل دستيت بپرس!!!!
من0-o
اونم در كمال ارامش سوالشو ازم پرسيدم من جوابشو دادم
باور كنين چهارتا مراقب دوروبرمون بودن هيچكدوم چيزي نگفتن!
مدرسه ست داريم؟

  40733

بابام یک دوست داره با4تا پسرهر پسرش2تا گودزیلا
خلاصه بگذریم از هییت برگشتیم بعد ناهار دوست بابام میخواست با نوه های گودزیلاش برگردن خونشون دور هم بودیم وصحبت سر کوچه یهو دیدیم این گودزیلا ها زدن گاری اکو رو ترکوندن قوطی های دورش رو همشو کندن
قیافه من:))))))))))):(((((((
واقعا اینا زورشون هم مثل گودزیلاست
خدایا توبه

  40723

اقااا من پام شکسته بود خالم اومد عیادتم به مادرم گفت بهش ژله خوراکی بده پاش زود تر خوب میشه بععله الان دیگه مادرم اینقد بهم ژله داده هرکی بهم دست میزنه مثل ژله تکون میخورم
اخه خاله من نخوام زود خوب شم باید کی رو ببینم
اینم از خاله دکتر و مادر حرف گوش کن من

  40721

امروز از دانشگاه برگشتم خونه میبینم همه باهام سنگینن
هیشکی تحویلم نمیگیره ، الان فهمیدم دیشب مادرم خواب دیده من بدون
اجازشون ازدواج کردم …
اصن دقت که میکنم خدارو شاکرم رام داده خونه !

  40710

نصفه شب داشتم با گوشیم بازی میکردم یییییهو مامیم مث جن زده ها در و وا کرد اومد تو اتاق.
من (در حال ملاقات با عزراییل): چی شده؟
مامی(در حال گریه): خبر مرگت خواب دیدم تنگی نفس گرفتی داری میمیری
اومدم ببینم زنده ای یا مردی که اگه مردی برم خاکت کنم.
منs-:
سازمان حمایت از کودکان!!!!!!!!!!!!
شرک:)-:
نمیدونم به شرک چه ربطی داشت اون موقع شب؟
مامانه نگران من دارم؟

  40703

به جون خودم اگه دروغ بگم همین الان خواهر زادم الکی اومد تو اتاقم چند لحطه کنارم واستاد بعد بدو بدو رفت پیش مامانم و گفت :انا انا من شکلاتمو دادم به خاله ؟؟؟؟؟؟
من؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا مامانم داره قربون صدقه اش میره دوباره اومد پیشم بعد بدو بدو رفته پیش مامانم :انا انا خاله شکلاتم و پس داد .؟؟؟؟
من؟؟؟؟؟؟
مامانم میگه :اونو ولش کن گربونت برم بیا خودت بخور .
یعنی اینا گودزیلا نیستند مربی خصوصی شیطونن.والا

  40701

با بابام تو خونه بحثمون شد هر چی که من میگفتم بالاخره با یه حرفی جوابمو میداد منم که دیدم دیگه نمیتونم جوابشو بدم گفتم پدر جون من عذر میخوام بووووووق خوردم!
برگشت یه نیگا کرد به من و گفت آخه پسر گلم چیز دیگه ای تو خونه نبود تو بخوری حتما باید بووووووق میخوردی؟
بابای آدم ضایع کنه که من دارم!!!!

  40698

اقا من بهم ثابت شد که بچه سر راهیم حالا میگید چطوری :
1-هر وقت میریم شهر دیگه ای خونه اقوام مهمونی همه با ارامش از ماشین پیاده میشن میرن تو خونه و بنده باید چمدونارو ببرم تو...
2-سر سفره مامانم غذای همه رو با علاقه و عشق میکشه میزاره جلوشون .هیچی دیگه منم با علاقه غذای خودم و میکشم ...
3-خواهر زاده هام وسایل بابامو بر میدارن خراب میکنن دق و دلیش سر من خالی میشه ...
ببببععععللله یعنی یه همچین خونواده ی فرزند دوستی دارم من.....
.
و این داستان ادامه دارد ......

  40696

خونواده سر سفره شام نشسته بودن به جز من که طبق معمول کنار دوست قدیمیم 4جوک بودم
مامی صدا زد که بیا شام بخور منم که اومدم مثلا کلاس بذارم گفتم که خرج گرونه شام نمیخوام!
ییهو بابا گفت آخه تو که یه ذره کاه میخوری جو که نمی خوری خرج گرون شه پس بیا شامت رو بخور منم که دیدم راست میگه رفتم وشام خوردم.
شماها هم از این پدرهای مهربون دارید یا من فقط دارم؟

  40662

با فامیلا ریختیم خونه مامان بزرگم اینا؛ همه لَش و لوش نشستیم داریم اخبار 20:30 میبینیم. بعد این دختر دایی گودزیلاااااام (100% دهه هشتادی) یکی از شعرای مهد کودکش یادش اومده؛ تا "صرفا جهت اطلاع" شروع شد، تلویزیونو خاموش کرد نشست شعر خوند.
هیشکی هم هیچی نگفت....
به قرآن ما هم بچه بودیم موقع اخبار نفس میکشیدیم آر پی جی رو میکردن تو حلقمون.....
اینه وضع زندگی ما

  40658

دیشب بابام بهم گفت: "برو از توی فلان سایت، فلان پرینت رو بگیر"
منم گفتم فردا میرم، بعد جلوی روش تَنِ لَشمو انداختم گرفتم خوابیدم.
صبح دیرتر از بابام بلند شدم تا منو دید گفت: "رفتی تو سایت؟"
قیافه من :|
بابام >:{
مدیر گوگل :|
بازم من :|
دیگه اعتیاد هم پاسخگو نیست، ولم کنید میخوام برم خواننده شم...