دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

فک و فامیله داریم

  44646

یه آقایی اومده بود مدرسه دنبال یکی از بچه‌ های کلاس اول,به بچهِه گفتم:این آقا رو میشناسی؟
کلی فکر کرد گفت:نه
منم ک جو گیر خواستم ب پلیس زنگ بزنم
یه ربع بعد اومده میگه:آهااااا یادم اومد داییمه
برای اولین بار حق رو ب فک و فامیل طرف دادم

  44636

برادر زاده چهار ساله م زنگ زده به مامانم میگه بیا خونه ما ، مامانم هم گفت: نه تو بیا خونه ما !!

اونوخت این عنتر برگشته میگه : نه من فعلن یه سری کار دارم سرم شلوغه تو بیکاری پاشو بیا !!!

میگن من تو چهار سالگی فقط بلد بودم بگم : بلیم دَدَ !!!

  44632

بچه ها امروزمیخواستم بامامانم برم بیرون بهش گفتم سگمم با خودمون ببریم...
برگشته بهم میگه:توی انتر با خودم میبرم بسه
من)))):
مامانم((((:
انتر:-/
سگم:-/

  44620

دیشب داشتیمم ازمهمونی برمیگشتیم داییمون حال کردمارو برسونه
این پسردایی دهه گودزیلایی ما شاکی شدگفت این موقع شب وقت مسافرکشیه
من::-#
باباش::$
گودزیلا::-/

  44600

دیوز با مامیم رفتیم بیرون وقت برگشتن خسته شده بود گف تو رانندگی کن مام(ما هم)گفتیم چشم. بعد وسط راه داره به من میگه چه حس خوبی ادم پسرش براش رانندگی کنه احساس میکنه نوکر داره
من:(
مامانم:))
سازمان حماییت از نوکران:إ

  44593

واسه خونه عموم قبض تلفن اومده 50هزار تومن.پول قبضو نداده.از مخابرات بش گفتن یه چک سفید امضا (دقت کنین چک سفید)بیار گرو بذار که هر ماه 10% از 50هزار تومنو بکشیم رو قبض جدیدتون!!!!!!!!!!!!!!
الکساندر گراهام بل:""""""""""""""
50هزار تومن:ooooooooooooooooo
مخابرات:))))))))
جالب انجاس که عموم دسته چک نداره.از داداش من چک خواسته.داداش مام در کمال خونسردی یه چک سفید تقدیم کرده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آخه فک و فامیل سادس ما داریم؟!!!!!!!!؟

  44531

یکی ازدشواری های من تو زندگیم اینه که صبح که میخام برم سرکار تا وسطای راه فکر میکنم شلوار پام نیس.....یا با شلوار راحتی گل گلی اومدم بیرون....
بعداز 2 ...3 بار چک کردن تازه خیالم راحت میشه که توهمی بیش نبوده است...
وای بخدا آلزایمر دالم....بلام دعا تنید..!!!

  44519

از بس اومدم 4جوک چند روز پیشا رفتم مراسم ختمه یه بنده خدایی آخره کار به پسره طرف برگشتم بایه صدای خسته ی ناراحت میگم روحشون لایک،،،
دوستم:;-))))))
مامانم::
پسره مرحوم::|
من بعداز فهمیدن سوتیم:خخخخ

  44515

آقا ی روز پسرخالم رو گذاشته بودم روی پام داشتم باهاش بازی میکردم (محض اطلاع بگم دهه نودیه)یه دفعه از خوشمزه بازیاش خوشم اومد بازوشو از رو لباس خیلی آروم گاز گرفتم هنوز یک سالش نشده برگشت یه نگاهی بهم کرد و روش رو برگردوند.همون لحظه واسم یه اس اومد داشتم میخوندم یهو پسرخالم با نامردی تمام در حالی که فقط 4تا از دندوناش در اومده لپم رو چنان گازی گرفت که برق سه فاز آدم رو اینجوری نمیگیره
بعدش هم یه لبخند زد و پاشد رفت.
نه جون من شما بگین پسر خاله انتقام جو من دارم؟؟؟؟؟؟
میخوام بدونم فک و فامیل دهه نودیه من دارم آخه از دهه نودی هم باید خورد؟؟؟؟؟
آخه خدا چرا مارو با همچین موجداتی در میندازی؟؟؟؟؟

  44514

باباهای شما هم اینجوری تخفیف می گیرن یا فقط بابای من اینجوریه؟
فروشنده:سی هزار
بابام:خیره شو ببینی ده هزار
فروشنده:بیست و نه هزار
بابام:یازده هزار
فروشنده:اصلا راه نداره
بابام:دو خیابون اون ور تر میده پنج هزار
فروشنده:خو برو از همون جا بخر

و ما بدون اینکه چیزی بخریم ب خونه برمی گردیم

  44503

دیالوگ مامانم و باش :
مهسا میگم نزدیک عید کار زیادی نداریم نگران نباش فقط فرشارو میشوریم (صد البته من میشورم)لوستر هارو پاک میکنیم (من )سرامیکارو طی میکشی(دوباره من)دیوارارو دسما میکشی(: ()مبلارو میشوری (اه اه اه )این کمد ارو مبلارو تختارم جابه جا میکنیم کمی فضا عوض شه دیدی کاری نداریم .و در اخر میگه :
واه واه این کمرمم درد میکنه (با زبان بی زبانی میگه همه رو خودت انجام میدی)
مامان دل سوز من دارم

  44500

تو اتاقم بودم خاهر زادم اومد تو زل زد تو چشام بعد همونجو که چش تو چش بودیم رفت گوشیمو برداشت لبم و گاز گرفتم که بذار سر جاش .
اقا گوشی و برداشت اومد با گوشی زد به پام منم سرش داد کشیدم چشتون روز بد نبینه خاهرم عین قرقی پرید تو اتلقم بچه شو بغل کرد برگشت یه نگاه ترسناک بهم انداخت و گفت :چرا زدی بچه مو زورت به بچه میرسه بی ...........
من : (((((((((((((((
خاهر زادم گوشی تو دستش: )))))))))))
ابجیم /:
شب گوشیمو گذاشتم لای حوله بلکه تا صب خشک شه ....
خداییش فکو فامیل داریم

  44489

پسر داییم از همسایه شنلگ قرض گرفته بوده فرداش میره پس بده 2 بار زنگ میزنه در رو باز نمیکنن فکر میکنه کسی نیست .شلنگ رو از رو در پرت میکنه تو حیاط میخوره تو چشمهمسایشون خلاصه
کار کشید به بیمارستان نزدیک بود یارو کور شه.
(بهتره سکوت کنم)

  44486

پست اولمه.
داییم با زنش با ماشین رفتن خرید بعد از چند ساعت خرید و اینا .داییم زن داییم رو جا میزاره و بر میگرده جالب اینه که تا رسیدن به خونه نفهمیده بوده که نیست و فکر میکرده صندلی عقب نشسته و باهاش حرف هم میزده.
فک وفامیله داریم خداییش

  44481

سلام، اجازه هست منم به جمع شما سر راهی ها اضافه بشم؟
امروز ظهر مامانم خوابیده بود که خواهرم در نشیمن رو باز کرد تا یه کمی هوا عوض شه،
عاغا همین که مامانم سرمای بیرون بهش رسید:
شهریـــــــــــار بوووووووووووق اون در لامصبــــــــو ببند عوضــــــــی بوووووووق بووووق بوووووووووووووووق مگه دستم بهت نرسه بوووووووووووووق بوق
بعدش خواهرم از توی اتاقش اومد بیرون گفت ببخشید من در رو باز کردم
مامانمم گفت: ــــــه تو بودی ببخشید دختر گلم فک کردم شهریار بود
بله دیگه اینطوری بود که یه عضو دیگه به شما سرراهی را اضافه شد...