میان دل ز عشقت لاله باغیست
به حمدالله که قلبم مست ساقیست
بساط گریه را آماده سازید
که 3 شب تا محرم وقت باقیست
"السلام علیک یا اباعبدالله (علیه السلام)"

محرم ماه الفت با جنون است
چراغ کوچه هایش بوی خون است
محرم حرمت خون است و خنجر
تلاطم می کند خنجر به خنجر. . .

میان تشت زر، خونین گلی بود
کنارش داغ دیده بلبلی بود
چه بلبل، بلبل شیرین زبانی
نه او را لانه ای ، نه آشیانی
ز سنگ کین پر و بالش شکسته
غبار غم به رخسارش نشسته

سلام من به محرم به گاهواره اصغر
به جسم غرقه به خون و گلوی پاره اصغر
.
.
3روز تا محرم

کمان حرمله قدم کمان کرد
گل نشکفته من را خزان کرد
عجب تیری به حلقومش نشسته
که راهم را به سوی خیمه بسته
الهی حرمله از غم بسوزی !
که دیگر حنجر طفلی ندوزی

یواش یواش بوی محرم می‌یاد
بوی عزا وموسم غم می‌یاد
عوض می‌شه چهره شهر دوباره
شهر لباس شادیشو در می‌یاره
هیأتی‌ها مشغول جنب وجوشند
همه می‌خوان لباس سیاه بپوشن
تکیه‌ها دوباره بر پا می‌شه
وقف عزای ‌پور زهرا می‌شه

این روزا چه بوی آشنایی داره تو کوچه ها میاد.....
یه بوی آشنا ولی غریب مثل بوی یاس کبود ...
چقدر برای شنیدن عطر و بوی سیب آماده ای؟؟
محرم بر همه عاشقان امام حسین تسلیت باد

مینویسم محرم
تو بخوانش حسین
مینویسم برادر
تو بخوانش عباس
مینویسم دختر
تو بخوانش بی بی سه ساله ام
به نام مظلومان تاریخ یک صلوات بفرست
(خواهش می کنم صلوات یادتان نرود لایک هم نزنید مهم نیست)

این روزا چه بوی آشنایی داره تو کوچه ها میاد.....
یه بوی آشنا ولی غریب مثل بوی یاس کبود ...
چقدر برای شنیدن عطر و بوی سیب آماده ای؟؟
محرم بر همه عاشقان امام حسین تسلیت باد

هرکس کتاب 72 صفحه ای
عشق -عاشورا- را خوب بخواند،
شیرازه ی سعادت را در زندگی اش
گسسته نخواهد دید.
.............................................
کم نشه سایه ات از سر من حسین

عجیب حکایتی است!
"عزیز" ترین ها
حسین(ع) و یوسف(ع)
از "گودال" و "چاه"
به آسمان عزت رسیده اند.
.............................................
کم نشه سایه ات از سر من حسین

آب خــوش از گــلــوی تــو پـایـیـن نـمـی رود /تــقـصـیـر آب نـیـسـت؛ گـلـو تـیـر خــورده است

السلام علیک یا ذبیح العطشان، یااباعبدالله

اردوي مــحـرم بــه دلــم خــيــمــه بــه پــا كــرد ......دل را حــرم و بــارگــه خــون خــدا كــرد

2روز تـــا مــحــرم

به یادت یا حسین بیرق به بدوشم

غم تو برده از من عقل و هوشم

دعا کن زنده باشم تا ز عشقت

که چند روز دگر مشکی بپوشم

ارباب ، صدای قدمت می آید

هنگامه ی اوج ماتمت می آید

ما در تب داغ غم تو می سوزیم

یکبار دگر محرمت می آید