مدتهاست تنها چیزی که مرا یاد تو می اندازد طعنه های دیگران است
شاید اگر این دیگران نبودند تو زودتر از این ها برایم مرده بودی

مدتهاست تنها چیزی که مرا یاد تو می اندازد طعنه های دیگران است
شاید اگر این دیگران نبودند تو زودتر از این ها برایم مرده بودی

سکوت نفسهایم مرا به پایان درد بی تو بودن می رساند پـــس سکوت سکوت سکوت ....

نِـمی دانَـم آخر ایـن دلتَـنگـی ها ..

بـه کُجـا خواهَـد رسیـد !

دُنیـا پُر شُـده اَز قاصـدَک هایـی

که راهِشـان را گم مـی کُنـند ! ..

نَـه می تَـوانی خَـبری دَهـی ..

و نَـه خبَـری بگـیری ! ...

رفت ...
بي وفا توكه دوسم نداشتي ، چرامهر ووفاتودلم كاشتي؟؟؟
دلم يه ذره شده واسه صدات ،يهو زيرآواز زدناي پشت گوشيت !
سخته دختر باشي و عاشق بشي عشقت تنهات بزاره بي دليل !!!
آخه چرا رفتي؟؟؟
نميدونستي بي تو زندگي برام فقط ميشه روزهارو به زور به شب رسوندن؟؟

پای مورچه رو تصور کن{ای جان} فرض کن جوراب پوشیده{الهی}حالا فکر کن جوراباش سوراخه{آخی} دلم برات اونقد تنگ شده.

امروز برایت یک عینک نو خریده ام..
آخه تازگی ها در اوج نزدیکی هم مرا نمیبینی...

تو بدهكارى ..
به من ..
و به تمام " دوستت دارم " هاى ناگفته اى
كه پشت ديوار غرورت ماند ،
و آنها را بلعيدى ..
تا نشان دهى كه منطقى هستى !

گلایه های یه دله شکسته:
ساعت 3 نصفه شب زنگ زد.بعده کلی گشتن روی تختم گوشیرو پیداکردم .دیدم خودشه.تو خوابو بیداری جواب دادم...
میگه:سلامت کو؟خواب بودی؟ کی گفت اصلا تو بخوابی؟ ها؟اجازه گرفتی؟شب بخیر نگفتی که خانووووم...
گفتم خوب خوابم برد
میخندیدو میگفت :فدای سرت...دلم واست تنگ شده بود...میخواستم صداتو بشنوم....
بعدش اونقد با هم حرف میزدیم تا شارژ حردوتامون تموم ..بعد از خونشون زنگ میزدو بازم حرف......یعنی کله روزو از ما گرفته بودن که انقد واسه حرف زدن با هم بیتاب بودیم؟
آخرش میگفتم:تا کی پیشم میمونی؟
عصبی میشدو میگفت :واسه رابطمون تا نزار فهمیدی؟؟
منم که عاشق این جدی شدنشاش بوم میگفتم:چشم
یکم مکث میکردو میگفت :یه چیزی میگم پرو نشیا
با استرس میگفتم:چییییی؟؟؟؟
میگفت:عاشقتممممم....
وهمین کافی بود که تا صبح خوابم نبره از ذوق.....آره الانم تا صبح خوابم نمیبره ولی از ذوق نیست .از دلتنگیه از مرور خاطراته از خیسیه چشامه.....آخه لا مصب من واسه رابطمون تا گذاشتم یا تو هان؟؟؟؟حرفای من به درگ لا اقل زیره حرفای خودت نمیزدی....

از دست چشمام خسته شدم
همش چکه میکنه
آخه لامصب من گفتم برو تو چرا رفتی
تو که گفتی حتی اگه تو هم بخوای نمیرم
پس چرا رفتی...
این حرفت هم مثل وقتهایی که میگفتی عاشقمی و تنهام نمیزاری یه دروغ بود

زندگي اجبار است مرگ اخطار است دوستي فقط يکبار است اما جدايي بسيار است

من خسته ترین واژه ملموس غروبم کاش
در این وسعت سبز یک نفر درد مرا میفهمید!

چشـــــــــم گذاشتــــم رفتــــــــی،،،


اما تا همیشـــــــــه شمردن


شرط بازی نبــــــــــود....!!!

رفت...
من نميدونم ، بهت نمي اومد كه خودنو بكشي كنار ازكنار من تو بري گلم...
نخواستي بفهمي اينو كه من عاشقتم ...

رفت...
نيستي ...
،عكس هاي سوزونده توقابن ،ماهي هاي قصه رو آبن ، لحظه ها افتاده ازتابن، ساعتهاي كوكيمون خوابن...
بامن انگار قرص شب خوردن ، انگاري بدجوركم آوردن
انگاري از ياد منو بردن كه ديگه بامن كسي مثل قديم نيست كسي ياد توي دورازمن و دلخستگيم نيست...