رفاقتو تو حق من امشب تموم کردی رفیق
گرفتی از من دستای عشقمو نامرد ، نارفیق
دارم میبینم اون روزو
نه اون تورو بخواد نه تو
نه راه برگشت واسه من ، نه راه جبران واسه تو

خیلی سخته یکی رو دوس داشته باشی و بدونی اونم خیلی دوستت داره اما نتونی بهش برسی....
خیلی سخته بخاطر اطرافیان مجبور بشی ازش فاصله بگیری....
خیلی سخته پنهونی دوسش داشته باشی....
خیلی سخته...خیلی...

گاهی دلم نمی خواست تورا ببینم اما تو در کنارم بودی نفس هایت یخ روزهایم را باز می کرد.گاهی دلم نمی خواست تورا بخوانم اما تو مثل یک ترانه زیبا بر لبم زندگی می کردی. من در کنار تو بودم بی انکه شور و نوایی داشته باشم بی انکه بدانم تو از خورشید گرمتری بی انکه بدانم تو از همه شعرهایی که من برکرده ام شنیدنی تری من در کنار تو بودم اما دریغا نمی دانستم کجا هستم.ناگهان مه همه جا فرا گرفت حرفهایم مرطوب شد و چشمهایت با ابرهای مهاجر رفتند.شب امد و چراغها نیامدند ظلمت امد و چشمهایت نیامدند اکنون می خواهم دنیا پنجره ای شودو من از قاب ان به افق نگاه کنم و انقدر دعا بخوانم که تو با نخستین خورشید به خانه ام بیای.

چگونه فراموش کنم تورا که از خرابه های بی کسی به قصر سپید عشق هدایتم کردی. عاشقی بی قرار و یاری با وفا برای خویش ساختی. اهو بره ای شدی که دوستی گرگ را پذیرفتی. وبرای اشکهای او شانه هایت را ارزانی داشتی. و با صداقت عاشقانه ات دلش را به دست اوردی.چگونه فراموش کنم تورا که سالها در خیالم سایه ات را می دیدم. و طپش قلبت را حس می کردم.وبه جستجوی یافتنت به درگاه پروردگارم دعا می کردم که خدایا پس کی اورا خواهم یافت.چگونه فراموش کنم تورا که همزمان با تولدت در قلبم همه را فراموش کردم.چگونه فراموش کنم تورا...

جواب به پست شماره 50783 " من برعکس همتونم"
سلام
اسمایی که نوشته بودی واسه قسمت تنهایی بود، کاش توام همونجا پست میذاشتی
دوس ندارم فضای قشنگ سایتو محل بحث و جدل کنم، وقتی پستتو خوندم خیلی ناراحت شدم
خیلی حرفا رو آماده کردم که بهت بگم اما پشیمون شدم
نمیدونم دختری یا پسر ، خواهرم یا برادرم خیلی خوشحالم که با خوندن داستان زندگی پردرد ما خنده رو لبات اومده
مطمعنم تا حالا عاشق نشدی، دعا میکنم عاشق بشی نه واسه اینکه درد مارو بفهمی بلکه واسه اینکه
آدمی بی عشق فقط آدمه اما انسان نیست

این روزها

حتی اگر خون هم گریه کنی

عمق همدردی دیگران با تو یک کلمه است:

“آخی”!..... :((

دخترک 6 ساله که سرطان داشت پای اتاق عمل با چشمای لرزون به پرستار نگاهی کرد و گفت:

من ♥ مامان ♥ و ♥ بابام ♥ پول ندارن،میشه قبل از عمل بمیرم؟

برای سلامتی همه کودکان مبتلا به سرطان دعا کنید... :(

سلام
مژگان خانوم
درکت میکنم چون منم دقیقا مثل شماهم
ولی چه کنیم
کسی که بره دیگه رفته... :(

غـــــرورم محـــکَم تـَر از اــــین حـرف هآ بــود

امــآ زلـزلـ ه ی رفتــــَنِ تــو

فــرو ریخـــت تمـــآمِ ستــــون هآیِ دلـــم رآ . . .

سفر کرده کجا رفتی؟چرا رفتی؟چرا بی من؟نگفتی سخته دلتنگی؟نگفتی زود این رفتن؟به دنبال چه پایانی خلاف جاده ایستادی؟چرا تا عادتت کردم به فکر رفتن افتادی؟چرا باید به تنها یی دوباره بی تو برگردم؟کجای قصه بد بودم؟کجای قصه بد کردم؟

وِیژه برای ، من بر عکس همتونم :
برادر یا خواهر عزیز : از حرفت خیلی ناراحت شدم.
اولا مشکل از ما نیست.دوما عاشق شدن که دست خودم آدم نیست.وقتی عاشق میشی دست خودت نیست دیگه عزیزم.
تو شاید درد عشق رو نکشیدی که این جوری میگی.
تا حالا شده با یک نفر سه سال قول و قرار بزاری بعد یک دفعه بزنه زیرش،تا حالا شده عروسی عشقت جلوی چشات باشه ،تا حالا شده مثل آبجی رها 12 سال کسی رو دوست داشته باشی و طرفت بی دلیل بره،تا حالا شده مثل داداش کیان هزاران خاطره باهاش داشته باشی و یک دفعه تنهات بزاره،تا حالا شده مرگ عشقتو مثل داداش مهران ببینی،تا حالا شده یه نفر به خاطر این که شاید به چشم اون خیلی زیبا نیستی تنهات بزاره مثل آبجی hilda، و خیلی حرفای دیگه.بازم بگم ؟بازم دوست داری بدونی برو به بخش تنهایی.
نه دوست عزیز تقصیر ما نیست بازی زمونس.بازی که هر چه قدر ساده تر و با معرفت تر باشی بیشتر میبازی،بیشتر شکست میخوری...
از حرفت ناراحت شدم ولی امیدوارم هیچ وقت تو زندگیت شکستی نخوری اون هم از نوع شکست عشقی
یا علی
از مدیریت تقاضا دارم اگه میشه این پست منو زود تایید کنه.
مرسی

تـ ـ ـ ـو خیـسِ بـارانی
امّـا مـن ...
مـثـل اتـاق زیـر شیـروانی،
پُــــر از خـاطــره بـارانــم ...

بـا مـن لـج نکـن بغــض نـفهم !
ایـن که خــودت را گوشـہ ی گـلو قـایـم کنـی
چـیزی را عـوض نمـی کنـد ...
بـالاخـره یـا اشک میـشـوی در چـشـمـانـم ...
یـا عُـقــده در دلـم ... !

دیگر

حرف های دلم را انبار می کنم!

این روز ها

هر چه را انبــــــــــــار کنی گرانتر می شود...

می سپارمت به همانی
که تـــــو را به جــــــان من انداخت...!؟
...تقـــــدیــــــر...