اگر می توانستم مجازاتت کنم

از تو می خواستم......

به اندازه ای که تو رو دوست دارم

مرا دوست داشته باشی....

پرسيد:به خاطر كي زنده هستي؟
با اينكه دلم مي خواست با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو" بهش گفتم به خاطر هيچ كس.
پرسيد پس به خاطر چه زنده هستي؟
با اينكه دلم فرياد ميزد "به خاطر تو" با يك بغض غمگين گفتم به خاطر هيچ چيز.
ازش پرسيدم تو به خاطر چي زنده هستي؟
در حاليكه اشك تو چشمانش جمع شده بود گفت به خاطر كسي كه به خاطر هيچ زنده است.

روزگار عجیبی ست...... این روز ها انگار انسان ها به دست هم بیر می شوند نه به بای هم......

خــسـته ام انــبـوهــی از دردم رفـــیـق! از خـــــودم از زنـــدگـی ســـردم رفـــــیـق! بــــی صــــدا در بـــی کـــسی هـــــا گــــــم شـــــدم! اعــــــــتـرافــــــــ...! دیـــــگـر کـــــم آوردم رفــــــیـق....!!

کـاش هنــوز بچـّهـ بودیــمـ ...
لـااقل شبهــا عروســـک بغل میکردیـــمـ تا خوابمــان ببرد ..!
حـالـآ گوشــــــی رآ ...
و یــک دُنیــا انتظــــــــآر ...

چه دنیای عجیبی است
همه میگویند،حرف دلت را بزن
اما هر وقت حرف دلم را زدم ، دل همه را زدم!!!

روز هـــــــــــای تعطیل
سخت تـــــــــــر میگذرد،
زیرا که میدانم وقت داری
به من بیندیشی
ولی نمی اندیشی...!!

همه ی پل های پشت سرم راخراب کردم !
از عمد ،
راه اشتباه را
نباید برگشت ...

به نام (.....خدا.....) امروز بیخیال تنهایی بیخیال بی کسی بیخیال همه چی........... نشسم دو کلوم مردونه حرف بزنیم ااااااا جرا ناراحتی ببخشید من من من تهنها نیسم بی کس نیسم اره خدا جونم دارمت تو همه چیمی حالا بخند....... ا

تنهام
تنهاتر از آدمای اطرافم
امیدوارم یک بار بیاد و دلتنگی هامو از این جا بخونه
تنهایی و دل تنگی که برای فرار از یک آشغال باعث شد دامنمو بگیره حالا اونی که شده بود عشقم زندگیم و نفسم تنهام گذاشته
از اون روز تنهای تنهام
تنهاتر از همه

چیزی شبیه معجزه است وقتی شب ها به خیر میگذرد بی انکه کسی بگوید شب بخیر

من بلد نیستم در سایه دوست داشته باشم
من میخواهم خواستنم گوش فلک را کر کند
من میخواهم،
مرد من
دلش غنج بزند از اینکه
زنی اینگونه دوستش دارد

بودن یا نبودن...

دیگر مسئله این نیست!

مسئله لحظه های با هیچکس نبودن است،

لحظه های سر خوردن قطرات اشک روی گونه های سرد،

لحظه های خیره شدن به ستاره های آسمان،

لحظه های تنهایی...

هروقت میرم سرجلسه امتحان بدم لامصب عشق اولم یادم میفته دوست دارم دادبزنم لامصب گندزدی به زندگیم بزار امتحانمو حداقل گندنزنم

امروز دلم دوباره شکست….
از همان جاي قبلي…!
کاش مي شد آخر اسمت نقطه گذاشت تا ديگر شروع نشوي….
کاش مي شد فرياد بزنم… پايان!
...دلم خيلي گرفته….!
اينجا نمي توان به کسي نزديک شد! آدمها از دور دوست داشتني ترند!