sara$ آبجی گلم به جمع ما خوش اومدی عزیزم گرچه به قول آبجی هیلدا این جا خوش آمدگویی لازم نیست......
معلومه که شما آبجیمون میشی ما اینجا هممون مثل خواهر و برادرای واقعی هستیم مگه نه بچه ها؟؟؟؟؟
لایک=آره راس میگه....

سلام این دومین پستیه که میذارم
دلم خیلی گرفته یکساله که عشقم رفته ومن هر روز ب خودم میگم بالاخره ی روز فراموشش میکنم اما نمیشه نمیشه نمیشه......خدایا چیکار کنم؟؟؟؟

برای امیر طاها داداشم از من گله کردی؟ ( املام خوبه ها ، تشدید نذاشتم چون تو کیبوردم نیس)
آخه قربون اون چشات که پست منو ندیدی
بهت جواب دادم، پست شماره 60572
ممنون که نگرانمی داداش
یه پستم واست نوشته بودم بدجور ازدستت عصبانی بودم که تایید نشد!

"مسیحا"
داداشی من باهات قهر بودما ولی خووووو چه میشه کرد من با کسی قهر کنم دو دیقه بعد باهاش اشتیم دست خودمم نیست...کاریش نمیشه کرد..
رفت و برای همیشه تنهام گذاشت.......
کارم فقط شده گریه وحرف زدن با عکسش.....
چشام داغون شده از بس گریه کردم......
اصلا حال درس حسابی ندارم همش ی جا کز کردم و تو خودمم اخه من ادمی نبودم که ی جا بشینم به قول بقیه زلزله بودم در حد10ریشتر ولی حالا ی ادم گوشه گیر شدم.....
"دهم فروردین"تولدم بود وای که چقد اون روز اشک ریختم عصر بود که دیدم اس داداه:"تولدت مبارک"فققط همین........
روزا که داغونم و نمیتونم گریه کنم ولی شبا.......
همش میخوام ی جا تنها باشم و........
(راستی داداشی اسمم غزال نیست"فهیمه "ست ولی چون دوسش ندارم اسم فرستندمو گذاشتم غزال)

همه بخونن به ویژه جدید الورودا
سلام به تمامی کسانی که جدیدا اومدن داخل سایت به ویژه قسمت تنهایی
یکی از دوستان اسم مستعار من (طاها ، تک و تنها) رو بالای پستش گذاشته بود و نوشته بود تو قسمت تنهایی اگه اسمی از طاها نباشه کسی رو تحویل نمیگیرن
اولا دوست عزیز من اشکالی نداره اسم منو بالای پستت نوشتی دوما دوست گلم من کوچک همه بچه های 4جوک و قسمت تنهایی هم هستم . اگه دوستان به من لطف دارن و برام پست میزارن بزرگواری خودشونو به بنده حقیر نشون میدم . و گرنه منم مثل شما هستم .
دوست های جدیدی که به تازگی اومدید داخل سایت به خدای پستای تک تک شمارو می خونم بدون استثنا لایک می زنم چون مطمئمن هستم همه این پست ها با عشق و علاقه نوشته شده و سرشار از احساس هستن .
راستی ما کی باشیم که شما رو تحویل بگیریم یا نگیریم من که به خاک پای همتون هم هستم .
اگه پستی گذاشتید و بنده جواب ندادم بزارید به حساب خنگ بودن من ولی همه پستاتونو خوندم .
لایک : بزن به افتخار همه دل شکسته ها که دل هیچ کسی نشکوندن
عاشقتونم امیرطاها

لطفا یک نفر بیاید تمام عطر و طعم این روزهای بی نظیر بهار را در دست هایش ذخیره کند!
تا من در همه روزهای سه فصل دیگر،بهار را تجربه کنم!
لطفا یک نفر بیاید که طعم لبخند چشم هایش،گرم باشد!
یعنی وقتی به لبخندش فکر میکنم تابستان شوم!
لطفا یک نفر بیاید که بهانه گیری های ناشی از عاشقی ام را صبوری کند!
لطفا یک نفر بیاید که اقیانوس احساس باشد!
که احساسش تمام نشود!که آنقدر دوستم داشته باشد که منه پر احساس،در مقابلش کم بیاورم!
لطفا یک نفر کمک کند،من از این بلند فکر کردن های شاعرانه،دست بر دارم!
که از پرواز در سرزمین خیال و محال!!!!!،دست بردارم!
که انقدر به آمدن موجودات خیالی!!!!!فکر نکنم!

خوش بحالتون
با هم خوشحالين
خوش بحالتون
با هم خوشبختين
هرجايي كه من تنهايي رفتم خوش بحالتون دو تايي رفتين
خوش بحالش تو دلت جا داره
خوش بحالش دستاشو ميگيري
خوش بحالش كه پيشش مي موني
خوش بحالش كه دستاشو ميگيري
خوش بحالش.........................................................................
داداش حبيب بخون

ياد تو حس قشنگيست که در دل دارم.چه تو باشي چه نباشي نگهش ميدارم

سلام بچه ها من تا حالا اينجا نيومده بودم!!
الان كه اومدم يه چيزايي ديدم كه نديده بودم!
بچه ها من تا حالا عاشق نشدم 21 سالمه دليلش رو هم نميدونم چند نفري هم كه عاشقم شدن به همه جواب رد دادم به نظر من دوست دختر يا دوست پسر فقط براي وقت گذرونيه واقعا همديگرو دوست ندارن فقط به همديگه عادت كردن موقع جدايي هم اذييت ميشن!!
ولي شما ها رو كه اين جوري ميبينم به نظرم تنهايي خيلي بهتره.

خاطرات عاشقانه امیرطاها ، نگین
روز دوشنبه ساعت 10 ونیم شب شام جاتون خالی مرغ داشتیم . بعد از خوردن شام با نگین جناغ شکوندیم .
بعد از یک ساعت اومده میگه
امیر : میگم بله
نگین : این کتابو بگیر
من : یادمه
نگین : تو غلط میکنی بگی یادمه
من : خوب نگین بازی داریم می کنیم منم یادمه
نگین : به خدا بگی یادمه میرم به بابا و مامان میگم منو زدی
من : برو بگو اونو باور نمیکنن .
نگین : میرما
من : برو
نگین : امیر بیا مثل بچه ی خوب بگیر
من : برو بچه جون
نگین : حالا داشته باش
بعد از چند دقیقه بابام به همراه نگین داخل اتاق شدند و الان فکر کنم کمرم کبود شده (کمربندش از این چرماس) و در نهایت بنده بازی رو باختم . البته به زور و نگین هم شرط کرد که فردا شب بنده شام درست کنم . بعدشم شستن ظرفا
حالا هی بگید برو زن بگیر
لایک : زن بلاس انشاالله خدا هیچ خونه ای رو بی بلا نزاره

يکي از لذت هايي که ديگه ندارم اينه که :
الکي الکي , شوخي شوخي وسط حرفا واسه دلبري و ابراز مخالفتش نسبت به پا فشاريم سر حرفم بگه که اصن قهرم . . .
منم که نتونم 1 ثانيه حتي به شوخي قهر بودنشو تحمل کنم بگم خب بگو چيکار کنم تا از دلت دربياد . . .؟!
يکم فک کنه و بعدش بگه :
بايد يه همين اﻻن يه دونه ازون ترانه خوشگلاتو واسم بنويسي ...
منم بگم بابا بيخيال به اون خط خطيا ميگي ترانه؟!
بگه هرچي هس من دوس دارم ... ياﻻ بنويس ...
منم که مخم واسه نوشتن هميشه آماده ...
5/6ديقه اي يه چيزي بنويسم بعدش اون کلي ذوق و تشکر کنه و قهر الکيش تموم شه ...
ﻻيک = ازوقتي رفتي هنوز سر قولم هستم ... هرشب 1 ترانه ... براي تو ... به عشق تو ...تو همون دفتر نارنجيه ... ♥
••••♦••••♦••••♦••••♦••••♦••••♦••••♦
دوستاي گلم خوشحال ميشم اگه نظرتونو بدوتم راجب اينکه دوس دارين اون خط خطيامو اينجا واسه شماهام بنويسم يا نه ...؟!
همتونو دوس دارم ♥
شب و روزاتون قشنگ ♥

!!!!!!!!!!!!!هی "دریا"با توام------------------------
اینجاهمه چیز
بوی نا
بوی ناامیدی می دهد
برای گریستن هم وقت ندارم
مرگ نزدیک است
مرگ در شریان های من جاری است
از جلوی چشمانم رژه می رود
طعنه می زند
می خندد
و این ذهن من است
که می پوسد
ذره ذره
بیچاره
دلم برایش می سوزد
حتی بیشتر از جوجه های مادرم
بیشتر از گربه ای که هر شب روی پشت بام
ما می آیدبا چشم هایی ملتمس
اینجا دلتنگی بیداد می کند
پتک می شود بر سرم
آوار بی کسی
و تو نیستی که حتی نظاره گر باشی ...

!!!!!!!!!!!!!هی "دریا"با توام------------------------
شعر می نویسم روی ایوان خانه
از ابر های تیلیت شده
از کلاغ های خسته غروب
از تو که در نفس های شرجی ام
ولو شده ای
من کیستم؟
دیوانه ای که فکر می کند
دوست داشتن کم است
باید چیز دیگری بیابد تا آرام کند خودش را
شاید تو دیازپام من باشی...
لایک:باران کـه میبـارد…… دلـم بـرایت تنـگ تـر می شـود….. راه می افـتم … بـدون ِ چـتـر … من بـغض می کنـم ….آسمـان گـریـه ..

خيلي سخته روز7 فرورودين تولده عشقتون باشه براش كادو بخرين،دعوتم باشين براي تولدش برين هديه رو بدين ولي نتونين بگين خيلي دوست دارم
بترسين از اينكه عشقش ناراحت بشه

ساده اما برای خودم...
راستش را بخواهی...
دیگرمنتظر آمدن "تو" نیستم...‏
منتظر"رفتن"خودم هستم...‏
قلبم پیرزنی هفتادساله است...‏
زانوهایش درد میکند....(یکی مثل تو!‏‎ ‎