دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس تنهایی

  63288

غم دنیاس
وقتی عشقت دور از اینجاس
وقتی دل بی رمق و خسته و تنهاس
غم دنیاس
دل آدم بشه حساس
وقتی عشقت توو دلش نباشه احساس
غم دنیاس
اون بره و ترکت کنه
هیچ کس هم نباشه که درکت کنه
غم دنیاس
لحظه ی خداحافظی
بفهمی که دیگه بهش نمیرسی
غم دنیاس
وقتی عشقت بد شه خیلی
وقتی که به تو نداشته باشه میلی
غم دنیاس
وقتی خوابشو ببینی
ما هیچ وقت نتونی پیشش بشینی

  63276

میگن سنگ های بیابون بخاطر اختلاف دمای شب و روز فرسایش میشن و به خاک تبدیل میشن.چون روزاش خیلی گرمه و شباش خیلی سرد.
احساس میکنم یه همچین اتفاقی داره واسه دلم میفته.از بس که روزا وانمود میکنم که خیلی خوشم و شبا با گریه خوابم میبره...
لیلای بی همتای من...

  63273

سلام به آبجی نگین (malake tanhaii)
اولا خوشحالم که هم اسم همسر منی
دوما خوشحال میشم داستان زندگیتو بخونم .

  63272

نباشی بعد تو با سنگ صبورم
نمیتونم با این دنیا بسازم

نباشی آسمونم جنس سنگه
شب و روز این دل ِ دیوونه تنگه
نذار با رفتنت دیوونه تر شم
که دل یک عمر با عقلم بجنگه

میخوام اشکم تو چشمای تو باشه
همیشه قلب من جای تو باشه
بمون با من تو این دیوونه حالی
نذار دنیا و دین من دو تا باشه

  63263

سلام
بچه ها یه اتفاق عجیب برام افتاد دوست دارم همتون بخونینش
من تهران دانشجوم،بعد تعطیلات که اومدم تهران ترمینال جنوب چمدونمو بردن یعنی رفتم نماز صبح بخونم چون عجله داشتم چمدونمو به یه دختر سپردمو رفتم تو نماز خونه،وقتی اومدم بیرون دیدم نه دختره هست نه چمدونم بلند بلند گریه میکردم تمامه تحقیقام کتابام کار عملیم و... هر کی تو نماز خونه بود منو سرزنش میکرد که چرا چمدونمو به یکی که نمیشناختم سپردم اون لحظه فقط گریه میکردم و همه جای ترمینالو گشتم یه دفه دیدم اون دختر خانوم اومد دید دارم گریه میکنم گفت :چمدونت دست دوستته گفتم چمدونم کو؟دوستم کیه ؟من تنهام یالا چمدونمو بده گفت به خدا یه دختر جوون اومد بردش فکر کردم دوست توی .بیچاره پا به پای من گریه کرد و ازم حلالیت خواست گفتم حلالت نمیکنم این ترم بدبخت شدم با گریه شمارشو داد بهم و رفت بچه ها هر جا سراغ چمدونمو گرفتم بهم خندیدن گفتن با چمدونت خداحافظی کن تمامه انباریا محوطه ترمینالو گشتم اما....
اومدم کنار در نماز خونه نشستم ناامید از همه جا نمیدونم چطور شد که یاده خدا افتادم شروع کردم باش درد و دل کردن :خدایا چمدونم نیست بردنش خدا تحقیقام؟کتابام؟کار عملیم...خدایا الان از اون موقع هاست که از همه بریدم خدا الان مطمئنم فقط تو میتونی پیداش کنی از اون موقع هاست که خودت گفتی اگه هرکدوم از بنده هام به جای پناه بردن به دیگری به من پناه بیاره از کارش چاره جویی میکنم هرچند همه آسمون ها و زمین علیهش توطئه کنن خدایا سپردمش به خودت اشکامو پاک کردم ورفتم سمت اطلاعات ترمینال با اینکه چند بار گفته بودن هیچوقت پیدا نمیشه اما باز رفتمو گفتم شمارمو یادداشت کنین پیدا که شد خبرم کنین گفتن خانم چند بار بگیم دیگه پیدا نمیشه گفتم یادداشت کنین مطمئنم میشه بعدش اومدم خوابگاه
ساعت 12:30 دقیقه از ترمینال زنگ زدن که بیا چمدونت پیداشده .
رفتم متوجه شدم چمدونه یه خانمی رو دزدیدن اونم فکر کرده بود چمدونه من ماله اونه اشتباهی برده بودش
با اون خانم که چمدونمو بش سپرده بودم تماس گرفتم و بهش خبر دادم که چمدونم پیدا شد بنده خدا خیلی خوشحال شد بچه ها بی اختیار اشکام میومد کاش اون لحظه ای که همه امیدم فقط خدا بود بارها و بارها تو زندگیم تکرارشه و همیشگی شه
بچه ها هر چی گشتم یه جمله برا تشکر از خدا پیدا کنم بی فایده بود فقط گفتم خدا نذار یادم بره :إنما امره إذا أراد شیئا أن یقول له کن فیکون

  63253

خاطرات عاشقانه امیرطاها ، نگین
امروز صبح ساعت 6 و نیم
نگین : امیر پاشو دیر شده
من : چی دیر شده ، ساعت چنده
نگین : ساعت 6 و نیم پاشو بدو زود باش
من : 6 و نیم صبح بخواب نگین من ساعت 10 میرم مغازه
نگین : مگه قول ندادی صبح ها بریم ورزش که لاغر کنی
من : مگه من چاغم،من هیکلم خوبه.نگین جان امیر بخواب
نگین : امیر پاشو تو قول داده بودی . هیکلت بی ریخت شده من شوهر چاق نمیخوام . من شوهر خوش هیکل خوشتیپ میخوام . تازه تو لباس دامادیت هم خوشتیپ باشی . چشم همه حسودا کور بشه
من : باشه از فردا میریم
نگین : امیر یک هفتس هی میگی از فردا میریم
من : باشه از فردا صد در صد میریم
نگین : امیر تو از الآن باید یاد بگیری صبح زود پاشی از خواب،فردا که بچمون سها به دنیا بیاد میخوای چه کار کنی ، صبح زود باید ببریش مدرسه ، باید منو صبح های زود ببری دانشگاه ، خودت بری سرکار.باید یاد بگیری تو مرد خونه ای . امیر زود باش و گرنه آب میریزم تو صورتت منم باید ببری دانشگاه ساعت 9 دیر میشه
من : نگین جان مادرت بخواب من خوابم میاد .
نگین : باشه الآن میرم به بابا میگم که نمیای
من : غلط کردم تو برو من الآن میام .
نگین : نخیر پاشو با هم بریم ، زود باش امیر و گرنه گریه میکنما .
من : باشه اومدم
لایک : ای خدا من تو عمرم ساعت 6 و نیم صبح بیدار نشده بودم . آبجی هیلدا تحویل بگیر این زنداداشه تو داری .
لایک :نگینم عاشقتم

  63252

تلخی خیار نشانه رسیدن به انتهای آن است کاش زندگی هم اینچنین بود . . .

  63251

هییییی بعضی وقتها نوشتنت نمی اید ...
قدم زدن را هم دوست نداری
از حرف زدن با دیگران حالت بهم میخورد
خسته نیستی. دل زده نیستی اما تا دلت بخواهد غــــم داری ...
بعضی وقتا حالتان مثل همیشه ی من است

  63250

دلم را می پیچم لای پتو
شاید سرما نخورد از بس که رفتار این روز هایش سرد است .

  63249

بعضی ها ،
هیچ وقت آدم نمی شوند !
در چرخه ی تکامل …
چگونه ظاهرِ آدم یافتند ، نمیدانم !
خصلتشان زخم زدن است !
و
خراشیدنِ روح !
حالا تو بگو ،
چگونه در کنارِ چنین گرگهایی ..
اگر چنگ در نیاوری !
دوام می یــابــی

  63248

این جا
آنقدر شاعرانه دروغ می گویند
و آنقدر در دروغ هایشان شاعر می شوند
که نمیدانم
در این سرزمین
با اینهمه فریب
چگونه ست که دلم هنوز
خواب باران را دوست دارد

  63247

ميخندم ،ميخندي
ميبندم لبها را
لبها را ميبندي
وقتي من با شادي
ميپرسم نامت را
لبهايت مي ماند
بي حرف و بي آوا
اي آنكه همچون من
خوشحالي ،خنداني
در قاب آئينه
هستي تو زنداني

  63243

سلام jooje امروز پستتوخوندم خیلی ناراحت شدم یاده خودم افتادم منم شبیه توهمه فکرمیکنن شادم ولی برعکس از درون داغونم وهمیشه تنهام خواستم بهت بگم ناراحت نباش ماهم خدایی داریم...

  63239

مخصوص تنهایی
کاش ازاین فاصله حس میکرد
لحظه هایم همه از غیبت او دلگیرند

  63238

برایmehdi100%mokh و amir taha:
آقا مهدی آخه این رسمشه جواب همه رو میدی ولی جواب ما که دیوووونتیم نمیدی؟
میخوای اس ام اساشو بذاری که هم خودتو اذیت کنی هم مارو عذاب بدی؟
به فکر خودت نیستی یه خورده به فکر ما باش لااقل.
داداش امیرطاها
تا اینجای زندگی نگینت عین زندگی منه اماااااااااااااا
بقیه شو تعریف میکنم اگه دوست داشتین بخونین شاید واسه شما هم یه تلنگر باشه البته میدونم شما اینجوری نیستی ولی به هرحال...