بعد از مدت ها دیدمش!!
دستامو گرفت و گفت:چقدر دستات تغییر کردن....
خودمو کنترل کردم و فقط لبخند زدم...
تو دلم گریه کردم و دم گوشش گفتم:بی معرفت دستای من تغییر نکرده...دستات ب دستای اون عادت کرده....:((((

آنکه مي رود فقط مي رود
ولي آنکه مي ماند درد مي کشد ،
غصه مي خورد ،
بغض مي کند ،
اشک مي ريزد !!
و تمام اينها روحش را به آتش مي کشد
و در انتظار بازگشت کسي که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر مي شود …
آره ،
اين است خاصيت
عشق يک طرفه …

آدمها
غــمهايشان را پُک مي زنند !
تا ريه هايشان زندگي را کـم بياورد ؛
و شرعي ترين خودکشي را تجربه کنند !!

ما به هم نمی رسیم....
حتی اگه....
فرشته ها برن پیش خدا و وساطت بکنن....

لایک=عشق من...عاشقم باش...

الهی کسی که منو از چشم تو انداخت،از چشم خدا بیفته.

پر از یاد تو...پر از خاطره... چشام هر شب از نبودت پره...

چیکار به حرف مردم دارم
زندگي من همينه
شب که مي شه سيگاري روشن مي کنم
عاشقانه اي مي نويسم
خيره مي شم به عکست
و با خودم فک مي کنم
مگه مي شه تو روا دوس نداشت …

قرارمون نبود تنها بری تو
قرارمون نبود بی تو بمونم
قرارمون نبود فاصله باشه
قرارمون نبود بی تو بخونم

پدرم...کاش بودی...
حالا دیگه تورو داشتن خیاله...دل اسیر ارزوهای محاله...
روحت شاد

هیچ چیزی تلخ ترازاین نیست که حس کنی کم کم داری فراموشش میکنی.... کسی رو که قراربوده تموم رویاهاتو با اون بسازی....ب خودت بیای وازخودت بپرسی واقعا رفت؟یعنی دیگه هیچوقت نمیاد؟...
ولی من هنوز امیدوارم....من هنوز امید دارم
اون برمیگرده...

اونکه بی صدای من شبا خوابش نمیبرد

اونکه من عاشقش بودم واسه کس دیگه میمرد

خیلی سخت بود خدایی من باورت کردم

یهو تو ولم کردی شد باورش سخت تر

چه ساده بودم من فقط با اون موندم

عشق و علاقمو تو شعرام واسه اون خوندم

واسه کسی که یه عروسک تو بغلی بوده

واسه کسی که با من بود فکر بغلیم بوده

همه زندگیم تو نفرتو غم خلاصه میشه

من نفرتی شدم آره از خداشه دیگه

میدونم دستات العان روی شونه های کیه

الهی جوون مرگ بشی عشق کنه پیرت

دوستت دارم رازيست كه در ميان حنجره ام دق ميكند... وقتي كه نيستي

جقدر سخته دلت بخوادسرتو,باز به ديواري تكيه بدي
كه يك بار ‏
زير ‏
آوار ‏
غرورش ‏
همه ‏
وجودت ‏
له ‏
شده

بدترين فريب عاشق شدنه,جون خودت رو به جيزي وابسته ميكني كه يه روز از دست ميره

خب من امشب از فیس نما رفتم
هر شب از دلم میگم