به سلامتی اونایی که خودشون سنی ندارن‎ ‎ولی روزگار دلشونو پیر کرده . . .

بزرگترین اشتباهم این بود که التماست کردم بمانى…
نمى ارزیدى !!! دیر فهمیدم..!

من به خاکستر نشینی عادت دیرینه دارم
سینه مالامال غم اما دلی بی کینه دارم
پاکبازم من ولی در آرزویم عشق بازیست
مثل هر جنبنده ای من هم دلی در سینه دارم

کسی که از صدا میگفت به لبم مهر سکوت زد
مرا بالایه بالا برد ولی سنگ سقوطم زد
چه ها گفتند و نشنیدم بدی کردند و بخشیدم
زتیغ اشکم ریخت ولی من باز خندیدم
سکوتم حرفها دارد ولی چشم و دهان بستم

اگر روزی مقدر شد که با اشکت وضو سازم / خدا داند که با چشمت هزاران قبله می سازم

دو بیتی در دو بیتی مست هستم / به قول تو کمی هم پست هستم
اگر از عاشقی جرمی است ما را / بدان با تو یکی هم دست هستم

گفت: حالت را نمي پرسم مي دانم خوبي, عكس هايت همه با لبخندند!! و نمي دانست عكاس كهمي گويد سيب... من ياد حماقت حوا مي افتم و پوزخند مي زنم..

زندگي پر از دو رنگي هاست كاش يك رنگ بيشتر نباشيم...حتي اگه اون يه رنگ سياه باشه...

هیچکس آنقدر فقیر نیست که نتواند لبخندی را به دیگران هدیه کند وهیچکس آنقدر ثروتمند نیست که به لبخنددیگران نیاز نداشته باشد.

تا توانی در جهان همراه اهل درد باش / یا مبر نامی ز مردی یا حقیقت مرد باش

اشتباهی که همه عمر پشیمانم کرد / اعتمادی بود که بر هر کس من میکردم

با یک عینک سه بعدی نگاه می کنم دنیا را .
ناگهان ...
صحنه های آزاردهنده اش چقدر به من نزدیک می شود !
عینک را بر میدارم . چشمانم باز هم تمام آن صحنه ها را سه بعدی می بیند

خدایا
از تو چه پنهان از همان روزی که شکم مادرم را دریدم
مُردم و هیچ کس مرا دفن نکرد !
این زندگی اجباری میان این همه ارواح سرگردان چقدر
تلخ است .

دل که رنجید از کسی ، خرسند کردن مشکل است / شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است
کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد / حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است

من حاصل عمر خود ندارم جز غم
ور عشقی ز نیک و بد ندارم جز غم
یک همدم با وفا ندیدم جز درد
یک مونس نامرد ندارم جز غم