پدرش بهش گفت این ۱۰۰۰تا چسب زخم رو بفروش تا برات کفش بخرم …
بچه نشست با خودش فکر کرد یعنی باید آرزو کنم ۱۰۰۰نفر یه جاشون زخم بشه تا من کفش بخرم ؟ ولش کن ، همین خوبه …

عشق نمك پاشيدن به زخم هاي كهنه نيست،
التيام بخشيدن آنهاست...

بهم گفت گورت را گم کن و حالا هر روز با گریه دنبال قبرم میگردد...

به نام خدایی که؛
دغدغه ی از دست دادنش را ندارم ...

سلام روزگار... چه میکنی با نامردی مردمان... من هم اگر بگذارند...دارم خرده های دلم را چسب میزنم...راستی این دل...دل میشود

خیلـی وقــــتا می گویمــــــ
عـــــزیزدلــــــم...
گاهـــــی ازروی ادبـــــــــ......
گاهـــــــی ازدلتنگیــــــــ......
گاهــــــی ازته قلبـــــــ.....
گاهــــــــی همه جزوواژگانـــ روزمـــــره ام میشوند....
امــــا ....
ازســـــــرهرچه باشـــــــد....
تنهــــاکسی که عزیز دلــــــم استــــــــــــ ....
"تویــــــــــــی"
توکه مدتهاست عاشـــــقانه
دوســـــــــتتت دارمــــــــــ ....

نون و پنیر و چایی قصه آشنایی الهی یاد نگیری هرگز تو بی وفایی

به یک زن احترام بگذارید چون
میتوانید معصومیتش را در شکل یک دختر حس کنید
میتوانید علاقه اش را در شکل یک خواهر حس کنید
میتوانید گرمایش را در شکل یک دوست حس کنید
میتوانید اشتیاقش را در شکل یک معشوقه حس کنید
میتوانید فداکاریش را در شکل یک همسر حس کنید
میتوانید روحانیتش را در شکل یک مادر حس کنید
میتوانید برکتش را در شکل یک مادربزرگ حس کنید
با این حال او محکم و استوار نیز هست
قلبش بسیار لطیف،فریبنده،ملیح و بخشنده است..
او یک زن است..و زندگی..

زندگی.اتفاق نادریست که فقط برای بعضی از زنده ها می افتد!

رها کردن کسی که برای شما ساخته نشده یعنی رسیدن به این درک که برخی آدمها بخشی از سرگذشتتان هستند نه بخشی از سرنوشتتان..

گاهی تو یک حال و هوای که شاید تکراری مانند برات یه هو...
یک اتفاق عجیب که شاید غیر منتظره بوده برات از این رو به اون روت میکنه!!
مثل یک پیام از طرف یک دوست
که خیلی وقته ازش خبری نداری یا زنگ زدنش و شنیدن صداش!
و گاهی دیدنش
چه خوبه همیشه از این اتفاق های خوب برای هر آدم دلتنگی بیوفته!

===========
صـرفـا جهت اطلاع!!

نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز

براى تو...
براى چشمهایت...
براى من...
براى دردهایم...
براى ما...
براى این همه تنهایى...
اى کاش خدا کارى بکند...

اگه از هر چیزی بهترینش را نداری از چیزی که داری بهترین استفاده رو بکن

وقتی باختم "مسیر" ر ایافتم.در بزرگراه زندگی،همواره "راهت""راحت" نخواهد بود.هر "چاله ای""چاره ای" به من آموخت.دوباره فکر کن فرصت ها "دوبار" نمیشوند.برای جلوگیری از "پس رفت" پس،باید "رفت"