بسم الله
...........اولین پستمه ها.....
یکی از فانتزیام اینه که تو خیابون با صغری چش تو چش شم صغری فرار کنه منم برم دنبالش و بالاخره گیرش بیارم...
بش بگم صغری کجا بودی این چند ماه؟؟؟ تو اصن نگفتی من بدون تو چیکار کنم؟؟؟چرا از دهاتمون رفتی؟صغری چقد تغییر کردی؟صغری هم بگه کرم حلزون خریدم.هر وقت تو آین خودمو میدیدم از پوستم خجالت میکشدم..
یهو یکی با شلوار کردی میاد زاااااارت یه مشت میخوره زیر چشمم...
میبینم عباسه...
بهش میگم عباس چرا میزنی؟میگه چرا مزاحم سلنا شدی؟؟؟منم میگم منظورت از سلنا همون صغری ست؟؟؟
عباس بگه مگه این اسمش صغری ست؟منم همه چی رو واسش تعریف میکنم...
عباسم شکست عشقی میخوره و میره صغری رو طلاق میده...
وقتی از محضر (محظر محزر مهضر مهظر) بیرون اومدیم عباس میگه میخوام یه سر برم افق منم میگم اتفاقا چن روز پیش یه خونه اجاره کردم تو افق
و...

فقط یک ایرانی می تواند زمانی که کولر روشن است فکر کند که اگر نزدیک تر برود خنک تر می شود.

اخی بالاخره روز مرد شد دیگه پشه نمی پرونیم!!!!!!!!!!!!!! (صنف جوراب فروشان ایران!!) روز پدر مبارک.

اشک پدرمو دوس دارم
.

.

.

.

.

وقتی ی کاری بکنم ک از فرط خنده اشک تو چشاش سرازیر بشه.

خاک تو سر من ک باید کاری بکنم ک هم شخصیتم و هم هویتم زیر سوال بره تا اینکه...

از همین تریبون اعلام میکنم ک پدر عزیزتر از جونم خوشحالیت تو حلقم

ما یه قناری(غناری)داریم صبح ها انقد سرو صدا میکنه که همه بیدار میشیم امروز صبح ساعت 7.5 انقد سروصدا کرد بابام با عصبانیت بلند شد درقفسشو باز کردو دستش کرد توقفس وقناری بیچاره را گرفت وتوچشماش خیره شد وگف:دفعه ی دیگه سرو صدا کنی یه سیخ برمیدارم میکنم تو پشتت از حلقت بزنه بیرون بعد میزارم رو اتیش کبابت میکنم الان2روزه قناری افسردگی گرفته صداش درنمیاد ....راستی افق قناری ها کجاست ؟

هر وقت مامان بابام میان اتاقم با این صحنه مواجه می شن که من با جدیت دارم روی صحفه خالی refresh می کنم

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﻣﺘﺮﻭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻠﯽ ﻫﻢ ﻋﺼﺒﯽ ﺑﻮﺩﻡ؛ﯾﻬﻮ ﯾﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﻩ
ﺍﻭﻣﺪ؛ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺭﻭ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩ
ﭘﺎ ﺷﺪﻡ ﺟﺎﻣﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺶ . ﯾﻪ ﭘﺴﺮﻩ ﮐﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽ ﻣﯿﮑﺮﺩ؛
ﮔﻔﺖ: ﺍﻭﻩ؛ﺍﻭﻩ ﻓﺮﺩﯾﻦ ﺯﻧﺪﺳﺖ.
ﻣﻨﻢ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺘﻢ ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺷﻌﺒﻮﻥ ﺑﯽ ﻣﺦ ﻣﺮﺩﻩ؛ﺧﯿﻠﯽ
ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻡ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺩﯾﺪﻣﺖ (((((:
ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﻧﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻧﻪ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﺑﻬﺶ ﮔﻔﺖ ﻣﺎﺷﺎﻻ ﺍﺯ ﺍﻭﻥ
ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺻﻼ ﺗﮑﻮﻥ ﻧﺨﻮﺭﺩﯾﺎﺍﺍ ((((: ﻫﻤﻪ ﺗﺮﮐﯿﺪﻥ ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ . ﭘﺴﺮﻩ ﺍﻡ ﺗﺎ
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺷﺪ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺻﻼﺣﺮﻑ ﻧﺰد

دانش آموزان عزیز ...بله با شماهاممممم
شمایی که میخواین سر جلسه امتحان تقلب کنید
عزیز من راه های جدید کشف کنید...چرا؟؟؟؟
آخه جونم...عزیزم....تمام این راه ها قبلا توسط معلماتون امتحات شده :)))))))))))))
اونم نه یک بار..چند بار :))))
به شخصه خودم همیشه تو تقلب میترکوندم...همه راه ها رو امتحان کردم...تازه چندتاشونو خودم کشف کردم...بعله....یه همچین معلمی هستم من :))
هر وقت مراقب جلسه امتحان میشم خندم میگیره ...خو آخه چرا راه های قدیمی و میرین که انقدر زود لو برین :)))
بابا هنوز هزار راه نرفته وجود داره...یه کم فکر کنید...نسل های آینده منتظر راه های شما هستن..امیدشون به شماست هااااا

غضنفررو عقرب میزنه درحال مردن بوده میگه وجدانا روقبرم بنویسید پلنگ خوردش

به نظر من
مغز کاهو باید به عنوان یک میوه اعلام استقلال کنه (:

بعــضـی از ایـن پـشـه هــا قـیـافـشـون انـقـدر مـظـلـومـه کـه آدم مـیـخـواد خـودش رگـشـو پـیـدا کـنه بــزاره تـو دهـنشـون!

اگه بهشت زیر پای مادران است؛

عرضم به خدمتتون که امروز گوشیم دوبار رفت بهشت :-(

چراااا تنــهام گذاشـــتى ؟!؟
.
.
.
از كجــا ميدونـــستى بـِـدونه تو انقــدر به من خوش ميگزره :دى

یه بار رفتم پیش این فالگیرا هستن که چیزی گم کردی رو بهت میگن کجاست...!!گفتم یه چیزی گم کردم بهم بگو کجاها رو بگردم؟؟؟گفت زیر پتو های تو خونه بگرد.تو میز تلویزیون بگرد.تو کمدت بگرد.زیر فرش نگاه کن.تو حمام بگرد.بعد بهش گفتم بیشعور من گاو گم کردم زیر فرش دنبالش بگردم

یه روز با موتور داشتم تو شهر میرفتم که یهو پلیس اومد جلوم و کلید موتور رو در اورد و موتور رو ازم گرفت.بعد دفترش رو در اورد و من پیشش وایسادم و خلاصه میخاست مشخصات منو یادداشت کنه که بدونن کی پشت فرمون موتور بوده...منم اون موقع زرنگیم گل کرده بود و میخاستم مشخصات بابام رو بدم که گواهینامه داره تا جریمه گواهینامه نخورم.هیچ پرسید نام من گفتم عبدالحسین نام خانوادگی هم گفتم نام پدرم گفتم بعد یهو پرسید تاریخ تولد (حالا دوستان من متولد72هستم) گفتم 1346.......تا اینو گفتم پلیسه جا خورد....پلیسه گفت یعنی تو بزرگ تر از منی؟گفتم اره و زدم زیر خنده...خودشم مرده بود خنده....بعد گفت بخاطر اینکه بچه باحالی هستی برو