بعضیا تکلیفشون با خودشون هم مشخص نیست ، میری سمتش ازت فرار میکنه ، ازش دور میشی دلش هواتو میکنه !!!
چه غلطی کنم من ؟
والا !!
اس ام اس جدید
+ تـــــــــــــــــو
یــــاد آور ِ سوره یِ توبـــــــــه ای برایَم !
بی بســــم ِ الله آمدی و به توبـــــــه کردنَم انداخْتــــــــــــــی . . . !
مردم عوض شدن،
زمونه عوض شده،
میدونی؟ این روزها،
وقتی با یه نفر دست میدی،
بعدش باید انگشتات رو هم بشماری و ببینی که هر ۵ تا رو پس گرفتی یا نه!
.
موقع رقصیدن مراقب حرکت ابروها و لب های خودتون باشید
خیلی ها مراقب نبودن بعد که فیلمشو دیدن به اعتیاد کشیده شدن ....:)))))))))
از هــَـــر دستـــــی کــــِــه بــــدی هــَـــمون دســـتــــِـت نمـــــک نـــــداره !!!
خواهی نشوی همرنگ رسوایی جماعت شو...........
عشق و شعور و اعتبار کالای بازار فساد
سوداگران در شکل دوست بر نارفیقان شرم باد.
امتداد فاصله از اعتبار عاطفه نمی کاهد همیشه هستی ، همین حوالی
انسان عاقل همیشه از بدگویی هایی که ازاومی شوداستفاده می کند
تازشم!!!!!!!!!!
یبار داشتم از جلو بقالیه محل رد میشدم به بقاله گفتم:
"آقا سهرام شلام!!!!!!!!!
من:(
آقا شهرام:ا
مشتریای مغازه:))))))))))))
جابجایی در زبان فارسی:((((((((((((((
بچگیا......
یادمه ظهر که میشد همه یا بیرون بودن یا تو خونه خواب بودن.....
من میرفتم تک تکه کابینت هارو میگشتم پسته هارو پیدا میکردم(هر روز جاشون عوض میشد)
بعد از اونجاییکه پسته شور بودن اول یه ست پوستشونو لیس میزدم بعد مغزشونو.......
میدونم توام اینجوری بودی الکی کلاس نذا!!!!
یادمه بچگیا میرفتم بقالی میگفتم : یه بسته "قرص خنده" بده.یارو هم یه بسته قرص نعنایی میداد مام میخوردیم خودمونو میزدیم به اوشگولی...به همه چی میخندیدیم...
شاید باور نکنید ولی توهم و حس تلقین پذیریش از شیشه و ماری جوانا هم بالا تر بود...
شمام خوردید تالا؟؟؟؟؟؟؟؟
ﺍﺯ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿــﺖ ﺁﺩﻣﺎﯾـﯽ ﮐـﻪ ﻫﻤﯿﺸـﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧـﻦ ﺧﯿﻠـﯽ ﺑﺘﺮﺳﯿـﺪ ...
نکته بین
پسرک در حالیکه با یک دست بسته ای پاستیل و با دستی دیگر، دست پدر را محکم گرفته بود، پله های اتوبوس را بالا رفت.
هردو در صندلی ای در ردیف راست اتوبوس نشستند.
اتوبوس به راه افتاد.
پس از اینکه پسرک تکه ی آخر پاستیل را نیز خورد، پاکتش را با بی تفاوتی بر کف اتوبوس انداخت.
پدر خم شد و در حالیکه پاکت را از کف اتوبوس بر می داشت، انگشت اشاره ی دست چپش را به سمت پسرگ گرفته و چند بار تکان داد. سپس به نوشته ای که روبه رویشان بود، اشاره کرد و گفت: "ببین پسرم! اونجا چی نوشته؟ "لطفا در این مکان آشغال نریزید" باشه بابایی؟ "
پسرک با یک تکان سر موافقت خود را اعلام کرد.
سپس مرد، شیشه ی اتوبوس را باز کرده، و آشغال را به سمت بیرون هدایت کرد.
راننده با دستمالی ابریشمی برگردن در میدان ونک ایستاده بود و داد می زد: "ولنجک، ولنجک"
هر بار نیز پس از این گلو پراکنی به مردی که کیف سامسونت به دست بیرون تاکسی منتظر بود، رو می کرد و می گفت: « قربان! خیلی عذر میخوام، الان حرکت می کنیم، شرمنده.»
مسافران یکی یکی از راه رسیدند و سوار شدند.
مرد کیف سامسونت دار آخر از همه سوار شد و در را ناخواسته با صدایی بلند، بست.
راننده به او رو کرد و گفت: «هی، وحشی! چه خبرته؟! کندیش!»
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 47545
کل بازدید: 512082024