تاریخ انتشار : مرداد 1392
زیر افتاب سوزان تابستان نشسته ام
ولی از سرما دارم می لرزم
دست هایم یخ کرده اند
دندان هایم به هم می خورند
لباس گرم می پوشم اما فایده ای ندارد
از وقتی که رفته
دیگر در وجودم گرمایی نیست