دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 90468

تاریخ انتشار : تير 1392

ي سري با خالم اينا رفته بوديم ي روستايي ي باغي بود چندتا ميله افقي داشت ك ميشد از زيرش رف تو باغ يخورده زيرش شيب بود و خاكي خلاصه رفتيم تو باغ موند مامانم و خالم اخي خالم ي كوچولو تپل مپله اومد از زير ميله ها رد بشه هيكلش جا نميداد رد شه مامانم هلش داد خالم تا پايين قل خورد اي اي ميخنديديم حالا مامان من برداشته خيلي ريلسك ميگه خوب اينم ك از اين بعد ب خودش اومده ميگه إإإ چرا نيستي حالا ما رو بايد ميديدي ديگه باغي نمونده بود همه رو گاز زديم تموم شد هنوزم ك هنوزه با تجديد اين خاطره انقدر ميخنديم اخه واقعا صحنه ي باحالي بود
فك و فاميل امدادگر ما داريم؟؟؟؟