تاریخ انتشار : تير 1392
عارفی را دیدم که در دستی آب داشت و در دستی آتش.
می گفت می روم تا آب در دوزخ ریزم و آتش در بهشت افکنم
تا کسی خدا را نه از بیم آتش پرستد و نه از ذوق بهشت...
خدا را برای خدا باید خواست!!!!!!!