تاریخ انتشار : تير 1392
سلام.پست اولمه
آقا چند وقت پیش ما خواستگار داشتیم سر مهریه وشیر بها بحث میکردن
عموی ما اومد بحث رو تموم کنه خواست بگه مته به خشخاش نذارید گفت
خته به مشماش نذاری...این داماد بیچاره از خنده داشت لیوان چایی رو گاز میزد..
منم که هیچ فقط به فکر گم شدن تو افق بودم