دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 86191

تاریخ انتشار : تير 1392

آغا 5شنبه که خاهرم کنکور داشت همه فامیل خونمون بودن و داشتن برا خاهرم دعا میکردن.......مامان و بابام که بدبختا از همون صب ساعت 7مشغول بودن دیگه(قررربون اون دل مهربونشون برم من)خلاصه بدجور خسه شده بودن دیگه آخه تا ساعت12و رب بکوب پشت سرهم دعا و نماز میخوندن ظر که خاهرم اومد خونه بد از ناهار رف خابید چون بدجورخسه شده بود آجی که خابش برد مامان و بابام خابیدن و پا به پای آجی ادامه دادن و خلاصه تا ساعت 6ونیم 7 بود که خاب بودن خاب که نه بیهوش بودن.....
خو چیه کنکور نداده بودن ولی دعا کرده بودن که