تاریخ انتشار : تير 1392
یه سری فک و فامیل واسه ی نهار اومده بودن خونه،یه زوج تازه بچه دار شده بود سر ظهر همه دور تا دور نشسته بودن دور سفره،و منتظر بودن عروس خانوم بیاد تا غذا رو شروع کنند.مادر داماد داد می زنه:دخترم بیا دیگه!عروس خانوم از تو اتاق داد می زنه:شرمنده،این بچه ر ی د ه.....شما بخورید تا من بیام.!!