تاریخ انتشار : تير 1392
داستان کاملا واقعیه به مرگ خودم.
یه روز عموم تازه دندون مصنوعی گذاشته بود و دندون مصنوعی تو دهنش لق بود و هنوز بهش عادت نکرده بود با اون وضعش پا میشه با دوچرخه میره مدرسه پسرش تا بیارتش خونه.عموم میگه موقع برگشتن توسرازیری عطسم گرفت و دندون از دهنم افتاد.دندونم قل میخورد و میرفت اقا حالا من بدو دندون بدو میگفت مگه بهش میرسیدم پسرشم چون وسواسیه میگفته من نمیرم دنبال دندونات کثیفه.
وقتی این خاطره رو تعریف میکرد اگه دستم رو میبرین نمیفهمیدم داشتم فرش گاز میگرفتم