تاریخ انتشار : تير 1392
یه بار رفته بودم حرم امام رضا (ع) یه فیش غذای حرم گیرم اومد
منم حس مردانگیم گل کرد گفتم چشامو میبندم تا پنج میشمرم باز میکنم و
میدمش به نزدیکترین کسی که در اطرافمه
بار اول که چشامو باز کردم دیدم یه خانم جوونه
با خودم گفتم این که نه
دوباره انجام دادم دیدم یه خونوادست گفتم اگه بدم دعواشون میشه
اخر سر خودم رفتم خوردمش
لایک=تف تو ریا