تاریخ انتشار : تير 1392
این جشن ها برای من آقا نمی شود
شب با چراغ عاریه فردا نمی شود
خورشیدی و نگاه مرا میکنی سفید
میخواستم ببینمت اما نمی شود
شمشیرتان کجاست ؟ بزن گردن مرا
وقتی که کور شد گرهی وا نمی شود
آقا جسارت است ولی زود تر بیا
این کار ها به صبر و مدارا نمی شود