تاریخ انتشار : تير 1392
پیش دانشگاهی بودیم زنگ خورده بود بدو بدو داشتم میامدم که برم تو سالن آخه درارو میبستن یهو یه چیزی افتاد تو چشم همینجوری با چشمم درگیر بودم دمه در ناظم واساده بود بهش میگم آقا آقا ببینید تو چشممون چیزی میبینید یکم نیگا کرد فک کرد مسخرش دارم گف آره آره یه خر تو چشات میبینم
بدو برو تو کلاست بدو
یعنی خودشو ندیده بود تو چشام که این حرفو زد؟؟آیا؟؟