دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 78710

تاریخ انتشار : خرداد 1392

(ادامه ی پست پايين)
به سمت دستشويی ميره به دست و صورتش آب ميزنه... جلو آينه قديه کمدش وايميسته، مانتو يشمی رنگه بلندو انداميشو تنش ميکنه، شلوار جينه مشکيشو با شال مشکیش ميپوشه،کيفه مشکيشو ميزاره رو ميز، به دستو صورتش کرم نرم کننده ميزنه و بعد با آرامش و با حوصله چادرشو سرش ميکنه و جلوی شالشو درست ميکنه... به حلقه طلا سفيد تک نگينش تو دست چپش نگاه ميکنه، با عشق لمسش ميکنه... حلقه نامزديشه... چقد دوسش داره... اميرش با سليقه خودش واسش خريده! با لبخند زيره لب ميگه خوش سليقه ی من! گوشيش زنگ ميزنه، اميره،جوابشو ميده، الو؟ امير: سلام خانومی من جلو دره خونتونم حاضر شدين بياين بريم- دختر: سلام عزيزم آره حاضريم الان ميايم، گوشيو قطع میکنه کيفشو برميداره و از اتاقش خارج ميشه مامانشم همزمان از اتاق خودش بيرون مياد، دختر- مامانی امير جلو دره، بريم؟ مامان-آره عزيزم تو برو منم درارو قفل کنم بيام- دختر یه باشه ميگه و کفشای مشکيه 3 سانتيشو پاش ميکنه و به سمت اميرش پرواز ميکنه...
ادامه دارد...