تاریخ انتشار : خرداد 1392
کمند زلف بتی گردنم ببست به مویی
چنان کشید که زنجیر صد علاقه گسستم
نه شیخ می دهم توبه و نه پیر مغان می
زبس که توبه نمودم زبس که توبه شکستم
زگریه آخرم این شد نتیجه در پی زلفش
که در میان دو دریای خون فتاده نشستم