تاریخ انتشار : آبان 1390
طلبت من القلم يرسمك رد بكل خجل اسف ما اقدر اخدمك!!! سالته ايه السبب ؟؟قال انا اعرف ارسم قمر وزهر وارسم غيمه مطر لكن ما اعرف ارسم ملاك علي هييه بشر
ترجمه : از قلم خواستم تو را بکشد ، خجالت کشید و گفت نمیتوانم به تو خدمت کنم !!! دلیلش را پرسیدم ؟؟ گفت من بلدم ماه و آسمان و ابر و باران را بکشم ولی نمیتوانم فرشته ای به شکل انسان بکشم .