تاریخ انتشار : خرداد 1392
در جلسه امتحان عشق..
من ماندم و یک برگ سفید!
یک دنیا حرف ناگفتنی
و یک بغل تنهایی و دلتنگی
درد دل من تو این کاغذ کوچک جا نمیشود!
در این سکوت بغض آلود
قطره کوچکی هوس سرسره بازی میکند!
و برگ سفیدم...
عاشقانه قطره را در اغوش میکشد!
عشق تو نوشتنی نیست....
در برگه ام کنار آن قطره یک قلب کوچک میکشم!
و اما وقت تمام است...
برگه ها بالا ...