تاریخ انتشار : خرداد 1392
ـــــــــــــــــــ هعی روزگار ـــــــــــــــــــــــــ
چمدانم را هنوز نبسته ام.....
......همین طور دست خالی که نمی روم
خاطره هایم را حتی
با خود میبرم
چمدانی باز کرده ام
به وسعت همه روزهائی که داشتیم
وهی خاطره ...خاطره .....خاطره....
ردیف ردیف پرش میکنم
برکه می گردم
پرشده ها،خالی شده اند....
چه میکنی با خاطره هایم؟
چمدانم راهنوز نبسته ام
ودر این فکرم
که با خاطره هایم چه میکنی؟