تاریخ انتشار : خرداد 1392
آه خدايا خسته شدم خسته شدم از بس باخيالش سر كردم نمي تونم ...چي بگم آخه يه كاري كن ....من نمي تونم فكرشونكنم.....اون همه چيم شده.....خدايا؟چراالان بعد4ماه اينقدر زجرميكشم....خدايا امروز بعد 9روزديدمش....چه جوري ميدوني؟فقط يه نگاه كوچيك رفتم لب پنجره شون ديدمش ////آه......خدايا سخته......كي پس تموم ميشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟