دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 72951

تاریخ انتشار : ارديبهشت 1392

چند وقت پیش بانامزدم رفتم بیرون چون اوایل نامزدیمون بود با هم رودربایستی داشتیم موقعی که منو با ماشین رسوند خونه هوا تاریک شده بود تو کوچه پارک کرد تا من پیاده بشم منم تریپ سنگین وبا متانت برداشتم خیلی اروم پیاده شدم وشروع کردم به تعارف کردن که بیابریم خونه که گفت باید بره کارداره خلاصه دیدم نمیاد شروع کردم به سفارش کردن که مراقب خودت باش تند نری رسیدی خبر بده نگران میشم قول بده مراقب باشی بنده خداصدبارگفت چشم ودرآخربا عشوه ازش خداحافظی کردم اولین قدم وبرداشتم تشریف بردم توجوب عمیق کوچمون بله چشمتون روز بد نبینه روی پل وایستاده بودم حواسم نبودازخجالت مردم نامزدم نمیدونست چکارکنه بیاد کمک یا ازدیدن من بخنده دوساعت گفتم مواظب باش خودم باسررفتم توجوب خدا قسمت کسی نکنه