تاریخ انتشار : ارديبهشت 1392
ویــــــــــــــــــــــــــــــژه خـــــــــــــــــــــــدا :
.... دیشب با خدا دعوایم شد ...... با هم قهر کردیم .....
فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد ......رفتم گوشه ای نشستم .... چند قطره اشک ریختم..... و خوابم برد .....
صبح که بیدار شدم .... مادرم گفت ... نمیدانی از دیشب تا صبح چه " بارانی " می آمد ....