دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 65873

تاریخ انتشار : ارديبهشت 1392

خاطرات ناب سارا...
من: دوسم داری؟
سامان: ....
من: نداری؟
سامان:....
من: بگم سکوت علامت رضاست؟
سامان:...
من: یا بگم نمیخواد دلخوشم کنه؟
سامان (درحالیکه داره لبخندشو کنترل میکنه):...
من: سامان داری مسخرم میکنی؟
پقی زد زیر خنده و دستشو گذاشت رو دلش...
لبخند خسته ای زدم و گفتم: اگه من بمیرم چکار میکنی؟
خنده رو لباش ماسید و چند لحظه خیره به روبرو شد.... بعدم با بغضی که براحتی از تو چشماش خوندم آروم و خسته نگام کرد و گفت: من اون روز رو نمی بینم سارا...
این بار من پقی زدم زر خنده و گفتم: از غیب میگی؟
هیچی نگفت... آروم سکوت کرد... هیچی نگفت... دیگه هیچی نگفت....
(ادامه دارد)