دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 64887

تاریخ انتشار : فروردين 1392

دي ماه بود ...
طبق معمول امتحانا شرو شده بود ...
بش گفتم خانومم تو امتحانا من بت SMS نميدم ...
نگي بىمعرفت شدم ...!!!
نميخوام حواست از درست پرت شه ...
فقط وقتي رسيدي خونه بهم بگو که خيالم راحت شه ...
خودم وقتايي که ميخواست استراحت کنه و بخوابه از خواب بيدارش ميکردم ...
خودم همش نگران بودم که وقتي ميگف تموم شده ميگفتم يه دور ديگه بخون خيالم راحت شه ...
روز آخر ...
بم گف ... من بخاطر تو درسم افت کرد ... فکر تو باعث کم شدن نمره هام شد ...
اشک تو چشام جم شد ...
بىانصاف من ...؟!
مني که از خودت بيشتر نگران درسات بودم ...؟!
باشه .... اينم ميذاريم به پاي بي معرفتىِ روزگار ...
ولى اين سوال همش تو ذهنم موند ...
واقعا مقصر من بودم ...؟!
من حتي تو امتحاناي خودم جواب يه SMS شم دير ندادم اما تو امتحاناش نميرفتم سمتش تا خودش بياد ...
واقعا تقصير من بود ...؟!
بچه ها دعا کنين عشقم امتحاناي اين ترمشو بهتر بده ...
الان که ديگه من نيستم که ذهنشو درگير کنم ...
ﻻيک = صفر