دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 63107

تاریخ انتشار : فروردين 1392

♥♥نگید دنیا قشنگه قشنگیشو ندیدم♥♥
دیگه واقعا از کارای بابام خسته شدم
از خودم حالم بهم میخوره از کتکایی که تو این سن ازش میخورم
از همه چی متنفرم از همه چی
همیشه همه جا شاید خندیدم شاید اتفاقای خنده دار برام افتاد
ولی تهش بابام همشو از دل و دماغم درآورد
دیگه دوست ندارم پیشش بمونم
از اینکه نتونستم بهش تکیه کنم حتی از احسان پیشش حرف بزنم
بخدا اشکام مثل بارون بهار داره میباره
پس مگه نمیگن بچه ها پاره تنه مادرو پدرشونن پس چرامن ندیدم
پس کی تکیه گاهه من باشه
پس تا کی باید مثل دختر بچه ها بشینم گریه کنم
خداااااایا مگه صدای منو نمیشنوی بقرآن دیگه نای گریه کردن ندارم خدایا منم مثل هیلدا میذارم میرما خودت میدونی پای پستای هیلدا چقدر گریه کردم و ازت خواستم که نره که باباش راضی شه برگرده خداااایا منکه پسرم کم آوردم ای خداااااااااا
تا کی میخوای منو نبینی جز اینکه هرچی گفت گفتم چشم
مگه چیکار کردم
تا کی همه عقده هامو سر ماشینم خالی کنم تا کی اشک بریزم و نترسم از اینکه چشمامو واقعا دارم از دست میدم
نعره های بی امونم گوش آسمونو کر کرد.