دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 61724

تاریخ انتشار : فروردين 1392

آقا کوله پشتی دخترخالمو که فک کنم باهاش میره مدرسه چون یه تعدادی کتاب و قلم توش دیدم محتویاتشو دیدم تازه فهمیدم که شیر مرغ و جونه آدمیزاد ینی چی.از پوست چیپس هفته ی قب تا واک کفشو یه آرایشگاه سیار و انواع چسب(اعم از رازی نارازی چسب چوب و چسب قطره ای و حتی چسب زخم...)یه عالمه هم انبر و وسایل شکنجه در آورد که فهمیدم برا ناخوناشه.یک قرص سر درد.و هزاران جوایز نقدی و غیر نقدی دیگر...تازه یادم رفت 50 تا شکولات هم داشت.
حالا من تننها چیزی غیر درسی که تو کوله پشتیم بود سر بطری آب معدنی بود....
جدا تفاوت را احساس کردم.
تازه آمار دقیق شکلاتشو داشت چون یه دونه برداشتم اومد قیامت درس کرد.