دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 61547

تاریخ انتشار : فروردين 1392

جواب به پست 61203 از mostafa09
دوست عزیز من حرفتو قبول دارم که آخروعاقبت دوستی های خیابونی خوب نیس و ....
اما واسه من فرق میکرد، من و کیان آشنای دور بودیم، اومد خواستگاری و قرارعقدهم گذاشتیم
بیکاربود، فوق دیپلم برق داشت، یه خونه رهن کردیم، من جهیزیه خریدم، روز عقدمون مادرش همه چیو به هم زد
من هنوزم اون صورت قرمزشو که تو آینه سرسفره عقد میدیدم از یادم نرفته
و هر روز صبح به اون آینه نگاه میکنم، چون آخرین حرفش این بود: بهتره یه نیگا به خودت تو آینه بندازی
من هنوزم هر پنج شنبه میرم سرخاک مادرش و براش گل میذارم
2 ماه از مردن پسرش میگذره، اما من وقتی خودش کربلا بودو نتونست بیاد رفتم سرخاک پسرش.
یک سال و4 ماهه که هرگز طوری نخندیدم که دندونام معلوم بشه، چون به خاطر دوستیمون (که بعد از به هم خوردن عقدمون و به خواست خودش بود) پدرم و برادرام منو تاحد مردن کتک زدن ودوتا از دندونام شکست
.
تو درست میگی، دوستی چه خیابونی و چه غیر خیابونی بده!