تاریخ انتشار : فروردين 1392
اگه دروغ بگم کپسول آتش نشانی تو حلقم خواب دیدم منو داداشم اومدیم خونه خونمون آتیش گرفته داداشم گفت زنگ بزن اتشنشانی من گفتم نه زنگ میزنم به آقا کیان داداشم!!!!!!کیان کیه؟ من دی اس دی اس دی !داداشم هان!من دلشکسته ی دل خون دل تنگ دیگه !تا جریان 4 جک توضیح دادم خونمون جزغاله شد تو خواب البته!درگیرتیم آقا کیان حتی تو خواب!