دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نمایش مطلب شماره 54740

تاریخ انتشار : اسفند 1391

سلام به همه اسم من فرشاد
منم مث بفیه تا حالا فقط پست هاتونو میخوندم با خوندن هر پست حال و هوام عوض شده واسه بعضی ها ناراحت و واسه بعضی ها خوشحال شدم.منم تقریبا مث شمام با این تفاوت من دلم نیومد به خاطر عشقم جلو خونوادم وایسم با کسی که 4سال خاطره باهاش داشتم اون روز هیچوقت یادم نمیره وقتی این جریانو بهش گفتم انقد گریه کرد وناراحت شد که خون از دماغش بیرون زد بچه ها دوهفته ازون قضیه میگذره شبا خابشو میبینم دلم یه جوری میشه نمیخاستم جلو خونوادم وایسم ازون طرف نمیخواستم از دستش بدم خیلی سخته به کسی که دوسش داری همه زندگیته بگی دیگه نمیخام ببینمت دیگه بهم زنگ نزن.توروخدا برام دعاکنید دو هفتس اون صحنه یادم نمیره به خدا هرشب بالش زیر سرم خیس میشه انقد گریه میکنم منم دوسش داشتم ولی مجبور بودم
دعام کنید فراموشش کنم